Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران

برگشت   Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران > آموزش فارکس > آموزش متوسطه > مباحث روان شناسی و کنترل احساسات
yones خوش آمدید
آخرین بازدید شما: دیروز
پیام خصوصی: 0 نخوانده ، 0 مجموع

اطلاعیه
کلیه کاربران عزیزی که به هنگام وارد کردن کدکاربری و رمز عبور خود با خطای عدم دسترسی مواجه می شوند می توانند با مراجعه به این قسمت نسبت به دریافت رمزعبور جدید اقدام نمایند

مباحث روان شناسی و کنترل احساسات مباحث و توصیه های کنترل احساسات

پاسخ
امکانات جستجوی این موضوع رتبه بندی حالات نمایش
Old 21st December 2006, 09:36   #31
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 27

تمرين هدفگذاري


هرچه درباره ميزان اهميت هدفگذاري براي موفقيت در معاملاتتان بگويم باز هم كم گفته ام. اگر اهداف سالانه، ماهانه، هفتگي و روزانه براي معاملات خود نداشته باشيد، تجسم موفقيتتان بسيار مشكل خواهد بود. زيرا فاقد هدف دقيقي براي رسيدن هستيد. براي رسيدن به وضعيت ايده آل، همواره نيازمند هدفي شفاف و قابل اندازه گيري هستيم. به خاطر داشته باشيد كه افراد هنگامي در وضعيت ايده آل خود به سر مي برند كه هدف روشن مطمئني در ذهن خود داشته باشند.
اين تمرين به شما خواهد آموخت كه چگونه رسيدن به هدف كسب ميزان معيني درآمد روزانه را تجسم نماييد. اين بدان معنا نيست كه هر روز به اين هدف دست خواهيد يافت، اما بدون داشتن هدفي شفاف شايد نتوانيد اكثر روزها آن مبلغ را بدست آوريد.
تمرين: در محل آرامي با تكنيك تمدد اعصاب (Relaxation) " جسم آرام ، ذهن آرام" قرار بگيريد.

* به سالن نمايش ذهن خود برويد. يادتان باشد كه تا حد امكان سالن نمايش راحت باشد. روي يك صندلي نرم و راحت بنشينيد. به خاطر داشته باشيد كه جزئيات بسيار مهم هستند. به آنها توجه كنيد. صفحه نمايش كوچك است يا بزرگ؟ آيا بازوي شما روي صندلي راحت است؟ جزئيات جزئيات جزئيات. در اين مرحله سعي كنيد تخيل خود را تقويت كرده و تصاويري را با چشم ذهن خود با حداكثر وضوح ببينيد. اگر هنوز قادر به ديدن واضح تصاوير نيستيد، نگران نباشيد. با تمرين و صرف وقت انجام اين كار راحت تر خواهد شد.
* با اين تمرين خود را مجسم مي كنيم كه در پايان يك روز معاملاتي به هدفمان رسيده ايم. به خاطر داشته باشيد كه اين خيلي مهم است كه هدف شما واقع بينانه و قابل اندازه گيري باشد. داشتن يك هدف قابل اندازه گيري راحت است چون مقدار پول همواره قابل اندازه گيري است. همچنين بخاطر داشته باشيد كه هدف شما بايد واقع بينانه باشد. بنابراين چنانچه معامله گر روزائه هستيم و مجسم كنيم كه موفق به كسب 250 دلار مي شويم، هدف ما هدفي واقع بينانه است. اگر معامله گر روزانه هستيم و سعي مي كنيم مجسم كنيم كه 3500 دلار در روز كسب مي نماييم، شايد غير واقع بينانه باشد. چون كسب اين ميزان درآمد احتمالاً فراتر از توانايي اكثر افرادي است كه به صورت روزانه معامله مي كنند.
* اولين چيزي كه مي خواهيم تجسم كنيم (تصوير ذهنيمان) روزهايي است كه معاملاتمان با موفقيت همراه بوده است. ما مي خواهيم روزهايي را كه قادر به كسب هدفمان بوده ايم (در اين تمرين كسب روزانه 250 دلار) به ياد آوريم. اگر لازم است كه به عقب برگشته و صورت وضعيت معاملات خود را براي يافتن روزهايي كه اين مقدار پول را كسب نموده ايد ببينيد، اين كار را انجام دهيد. در واقع شما مي خواهيد آن روزها را در ذهن خود ببينيد و احساسي را كه با رسيدن به آن موفقيتها در آن روزها داشتيد حس كنيد. آن روزها را در ذهن خود دوباره بازسازي كنيد. به ياد داشته باشيد كه جزئيات آن روزها را مورد توجه قرار دهيد. هنگام سفارش دادن و لمس تلفن چه احساسي داشتيد؟ مي توانيد خود را در حال حركت دادن ماوس به هنگام بررسي چارتها ببينيد؟ مي توانيد خود را در حال نوشتن سفارش بر روي تكه اي كاغذ ببينيد؟ هنگام گرفتن خودكار در دستتان چه احساسي داشتيد؟ جزئيات جزئيات جزئيات
* براي كساني كه روزهاي موفقيت آميزي در معاملات خود نداشته اند يا نمي توانند آنها را به خاطر بياورند مشكلي نيست. همانطوري كه قبلا گفتيم مي توانيد به سادگي تجربه اي را در ذهن خود بسازيد كه در آن به موفقيت رسيده ايد. خود را هنگامي كه با موفقيت از يك معامله خارج شديد ببينيد. خود را به هنگام خروج از يك معامله زيان ده به محض آنكه دريافتيد سود ده نيست ببينيد. به ياد داشته باشيد كه ذهن شما قادر به بيان تفاوت ميان يك تجربه تخيلي و يك تجربه واقعي چنانچه جزئيات كافي وجود داشته باشد، نخواهد بود. تجربه هاي تخيلي لازم نيست در مورد معامله باشند تنها زماني را كه در هر زمينه اي موفق بوده ايد بطور واضح به خاطر آوريد و احساسي را كه در هنگام پيروزي به شما دست مي داد را حس كنيد. اين اولين قدم است.
* حالا مي خواهيم در سالن نمايش ذهن خود به مرحله بعد برويم. مي خواهيم خود را در حال رسيدن به 250 دلار در هر روز ببينيم. يكي از نكات اساسي تجسم موفق ديدن نتايج نهايي و دادن مجال به مكانيسم موفقيت براي فعاليت است. بنابراين خود را ببينيد كه 250 دلار را كسب نموده ايد (يا هر مبلغي كه انتخاب كرده ايد) در اولين روز هفته (دوشنبه) خود را در سالن ذهنتان پس از اتمام روز معاملاتي ببينيد . كارهايي را انجام دهيد كه با به اتمام رسيدن روز معاملاتي انجام مي دهيد. خود را ببينيد كه كسب 250 دلار در روز دوشنبه را ثبت كرده و كامپيوتر خود را خاموش مي كنيد چراغهاي دفترتان را خاموش مي كنيد يا هر كار ديگري كه با به اتمام رسيدن روز انجام مي دهيد.
* حالا همان كارها را در روز سه شنبه انجام دهيد جزئياتي را كه مي بينيد به ياد آوريد. مي دانم كه صدها بار گفته شده است، اما اگر به جزئيات توجه نكنيد نتيجه بخش نخواهد بود. براي ديدن جزئيات اين تمرين بيش از دو دقيقه زمان خواهد برد. اگر انجام تمرين حداكثر دو دقيقه طول بكشد، آن را به درستي انجام نداده ايد. شما بايد ضربات خودكار روي كاغذ را به هنگام ثبت 250 دلار كسب شده را ببينيد. چه احساسي هنگام قرارگرفتن خودكار در دستتان داشتيد؟ شما بايد دست خود را هنگام خاموش كردن كامپيوتر ببينيد و صداي فشردن كليد بشنويد. تاريكي اتاق را به هنگام خاموش كردن چراغ در پايان روز ببينيد.
* پس از اينكه با چشمان ذهن خود رسيدن به هدف روزانه را براي يك هفته (دوشنبه تا جمعه) ديديد، به عقب برگرديد و معاملات موفق خود (لااقل تجربيات موفقيت آميز گذشته ) را ببينيد. اين كار اعتماد به نفس ايجاد كرده و به شما در بكارگيري فرآيند تجسم كمك مي كند.
* اين تمرين هدفگذاري بينهايت مهم است. اولاً بدون داشتن اهداف مشخص موفقيت در معاملات غير ممكن است. معامله گر موفق فاقد هدف مشخص وجود ندارد. ثانياً داشتن اين اهداف به شما در برنامه ريزي نمودن براي مكانيزم موفقيتتان براي ساير تمرينهاي تجسم كمك مي كند.
* اين تمرينها را براي حداقل 30 دقيقه در روز انجام دهيد. همچنين بهتر است در زمان معيني از روز به انجام اين تمرينها بپردازيد. و دست آخر بايد براي اجراي اثر بخش اين تكنيكها آرامش داشته باشيد.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
Old 21st December 2006, 09:36   #32
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 23

مكانيزم موفقيت وناموفقيت

قبلا راجع به مكانيزمهاي خود اصلاح(سروو مكانيزم)بحث كرديم.اين مكانيزم جستجوي هدف در تمامي ما ووجود داردو همانند يك كامپيوتر الكترونيكي به ما در رسيدن به هدف كمك ميكند اما اين مكانيزم ميتواند در جهت موفقيت يا عدم موفقيت ما عمل كند.
اگر همانند يك مكانيزم موفق عمل كند ما را در راه رسيدن به اهداف خود براي يك زندگي بهتر كمك ميكند. ميدانيم كه ما از قوه خلاقه خود براي تجسم بخشيدن به تصويرهاي اهداف آتي خود بهره ميبريم و اين مكانيزم نيز مارا در راه رسيدن به اين اهداف كمك ميكند. از طرف ديگر اگر ما اين تصاوير را به صورت تلاش براي اجتناب از كاري بسط دهيم دچار مشكل مي شويم. ميدانيم كه عموما نگرانيهاي ما به واسطه احساس دريافت نگراني (نه خود نگراني) بيشتر افزايش مي يابد قبلا اشاره كرديم كه سروو مكانيزم ما بيطرفانه عمل ميكند و هر تصويري را كه براي وي مجسم كنيم با نهايت تلاش سعي در رسيدن به آن و به عمل در آوردن آن دارد. اگر شما اهداف مثبتي را تصور كنيداين مكانيزم براي رسيدن به آن تلاش مي كند و اگر اهداف منفي را (همانگونه كه اكثريت مردم در بيشتر اوقات انجام مي دهند)تصور كنيد تمامي نوان خود را براي محقق كردن آن تصوير بكار گرفته و تبديل به مكانيزم شكست و يا عدم موفقيت مي شود.
مثالي كه دكتر مالتز استفاده مي كند تا مكانيسم موفقيت را تشريح كند مثال سنجابي است كه براي زمستان خود آذوقه ذخيره ميكند وي نيازي به تفكر راجع به زمستان و اينكه نيازمند خشكبار باشد نمي بيند ولي اين يك كار غريزي است كه او را وادار به به جمع آوري آذوقه زمستاني مي كند تا بر مشكلات محيطي خود غلبه كند. حتي براي سنجابي هم كه در تابستان متولد شده و يك زمستان هم نديده است باز اين امر وجود دارد.تنها تفاوت بين انسان و حيوان در اين مورد حق انتخابي است كه براي انسانها وجود دارد. انسانها بصورت واضحي متفاوتند و ميتوانند اهداف خود را انتخاب كرده و پيوندي بين قدرت خلاقه و مكانيسم موفقيت برقرار كنند تا به اهداف خود برسند. اما اين بستگي به خود شما دارد كه كدام مكانيسم را انتخاب كنيددر خصوص تريد كردن اگر شما به صورت مداوم اشتباهاتي را در تريدهايتان مرتكب مي شويد و بهترين كار را انجام نمي دهيد به صورت آشكاري مكانيزم عدم موفقيت را بكار مي بريد و برعكس اگر در بيشتر موارد از بروز اشتباهات جلوگيري كرده و واز آنها پرهيز مي كنيد به همان نسبت بايست گفت كه مكانيسم موفقيت به سختي مشغول به كار است.
دكتر مالتزدر سايكو سايبرنتيك ليستي از اصول مكانيزم موفقيت را آورده است كه بدين ترتيب است:
1- مكانيزم موفقيت دروني شما نياز به يك هدف دارد و بايستي به صورتي تصور شود كه گويا اين هدف در حال حاضر بدست آمده است چه به صورت بالقوه يا بالفعل بايد آنرا بدست آمده تصور كرد تا اين مكانيزم به صورتهاي زير به آن دست يابد:1- هدايت به سمت هدفي كه وجود دارد و يا2- كشف چيزي كه هم اكنون موجود است.
2- فلسفه عملكردي اين مكانيسم اين است كه هدف محوري عمل ميكند و از نا اميدي به هر معني ويا هر نوعي در آن خبري نيست ذات اين مكانيسم در اين است كه با تعريف هدف خود را تجهيز كرده و به نتايج نهائي و نحوه مراقبت از آنها فكر مي كند.
3- از اينكه اشتباه كنيد يا عدم موفقيتهاي گذرا داشته باشيد نترسيد تمام سروو مكانيزمها با بازخوردهاي منفي كه مي گيرند به هدف خود مي رسند يعني اشتباه ميكنند و بعد مسير را اصلاح ميكنند.
4- يادگيري مهارتها با سعي و خطا كامل مي شوند و بعد از هر خطا اهداف اصلاح شده تا وقتيكه يك احساس موفقيت يا حركت و عملكرد مطلوب حاصل شود.بعد از آن يادگيري بيشتر و ادامه موفقيت با فراموش كردن خطاهاي گذشته و يادآوري موفقيتها كپي بردار ي مي شود.



شما بايد بياموزيد كه به قوه خلاقه خود اطمينان كنيد تا كار خودرا انجام دهد و هيچگاه با توجه زياد از حد يا عصبانيت از اينكه آن كار خود را درست انجام ميدهد يا خير آنرا تحت فشار قرار ندهيد. شما بايد به او اجازه دهيد تا كار خود را همانگونه كه خود تشخيص ميدهد انجام دهد. اين اعتماد ضروري است زيرا اين مكانيزم در لايه هاي پائين ذهن ناخودآگاه شما كار مي كند و شما نمي دانيد كه در آن لايه ها چه مي گذرد. بعلاوه طبيعي است كه بي مقدمه و ناگهاني دست به اقدامي بزند كه زمان آن فرا رسيده و مورد نياز است. بنابر اين هيچ تضميني از پيش براي شما وجود ندارد و همانگونه كه خواسته هايتان صورت عمل پيدا ميكند اين مكانيسم نيز عمل ميكند و منتظر تائيديه اي از طرف شما نيست و نتيجه اين اعمال مكانيزم ان چيزي است كه صورت ظاهر بخود مي گيرد.
تجسم سودهای بادآورده بزرگ

اکثر مردم، وفتی از آنها پرسیده می شود که آیا آنها با در آوردن مقدار زیادی پول راحت هستند سریعا جواب می دهند (( قطعا ، بدون تردید )) اما می دانید که تنها مقدار کمی از مردم در ضمیر ناخودآگاهشان با این قضیه راحت هستند .زیرا عقیده مردم راجع به مدت زمانی که طول خواهد کشید که آنها یک مقدار معین درآمد داشته باشند در ذهن آنها بسیار ناپخته و در هم است.
باور کنیدیا نه بسیاری از مردم ناخوآگاه به راحتی بردهای بزرگشان را به بازار پس می دهند زیرا آنها احساس خوبی راجع به در آوردن مقدار زیادی پول د ر سریعترین زمان ندارند. در این کار عقاید راحع به زمان ، تلاش، و درآمد بی نهایت متفاوت از آن چیزی است که که در یک شغل معمولی و نرمال وجود دارد. بسیاری از مردم به داشتن در آمدی محدود یا دستمزدی ساعتی عادت کرده اند و این عقیده تا حالا تغییر زیادی نکرده است.
اما یک معامله گر آشکارا شرایط متفاوتی دارد. مقدار تلاش و زمانی که برای بدست آوردن مقدار مشخصی از پول صرف می شود هیچ شباهتی به دیگر تجارت های رایج در دنیا ندارد.
از آنجائیکه که اکثر معامه گران به این شرایط عادت نکرده اند اگر یک سود بادآورده بزرگ برای آنها رخ دهد تصور شخصی تریدر باید با آن موافق باشد به عبارت دیگر تصور ذهنی تریدر باید قبول کند که لیاقت این مقدار پول باد آورده را داشته است و اکثر معامله گران ( به خصوص معامله گران تازه کار ) این تصور شخصی که می تواند هزاران دلار را در چند لحظه (حتی چند ثانیه) بدست آورد را ندارند.
در آوردن مقدار زیادی پول چیزی است که دیگر افراد ( خارج از معامله ) حتی تا آخر عمرشان تجربه نمی کنند.بنابراین وقتی این قضیه اتفاق می افتد و شخص به صورت ذهنی آمادگی آن را ندارد شخص به راحتی سودها را بوسیله معاملات اشتباه یا قبول کردن ریسک ها ی بزرگ به بازار پس خواهد داد . به نظر من ، این قضیه به این دلیل اتفاق می افتد که معامله گر برای در آوردن مقدار زیادی پول بدون تلاش زیاد احساس گناه می کند.
با فرض این قضیه ، ما احتیاج به یک تمرین تجسم سازی برای عادت کردن به سودهای بزرگ داریم به عبارت دیگر ما باید تصور شخصی خودمان را به فردی که احساس لیاقت برای بدست آوردن این مقدار پول زیاد می کند تغییر دهیم وهیچ چیزی مغایر با این مساله وجود ندارد اما در واقعیت تجاربی که در زندگی بدست آورده اند بسیار ابتدایی در درون آنهاست به نحوی که آنها ناآگاهانه فکر می کنند که اصلا چنین مشکلی وجود ندارد.
تنها چیزی که من می توانم به شما بگویم این است که نتایج معاملات شما تنها کلیدهای واقعی هستند. اگر شما قادر هستید که اکثر نه همه ی مقدار سودهایتان را حفظ کنید پس شما در وضغیت خوبی قرار دارید . در این مورد تصور شخصی شما با عقیده کسب سود زیاد موافقت می کند.
اما از طرفی دیگر ، هنگامی که شما معاملات موفق بزرگی دارید و سریعا آنها را با تصمیمات ضعیفتان به بازار پس می دهید واقعا مشخص و واضح است که تصور شخصی شما با کسب مقدار زیادی از پول موافق نیست اگر این اتفاق افتاد بهتر است که در جهت منافعتان دست نگه دارید . بسیاری از مردم این قضیه را به سادگی قبول نمی کنند زیرا عمیقا احساس می کنند که آنها آگاهانه نمی توانند را جع به آن فکر کنند.
اما شما باید اطمینان حاصل کنید که با چند تکنیک تجسم سازی ساده می توانید به راحتی این عقیده را عوض کنید . شما یاد خواهید گرفت برای قبول کردن و محافظت کردن از این سود تصورات شخصی خود را عوض کنید.

تمرین

1) با تکنیک های آرامشی خود را در حالت آرامش و راحتی قرار دهید.( جسم آرام ، ذهن آرام)
2) به سالن نمایش ذهنتان بروید . به یاد داشته باشید مثل قبل سالن تا حد ممکن راحت و آسوده باشد صندلی که روی آن می نشینید نرم و راحت باشد . به خاطر داشته باشید جزئیات خیلی مهم هستند. به آنها توجه کنید. صفحه نمایش کوچک است یا بزرگ؟ جزئیات ، جزئیات ، جزئیات . دوباره سعی کنید که تخیلتان را قوی کنید و تصاویر روی ذهنتان را بسیار واضح ببینید اگر شما نمی توانید تصاویر ذهنتان را واضح ببینید نگران نبا شید با تمرین و زمان بیشتر به راحتی این کار را انجام خواهید داد.
3) شبیه به تمرین های قبلی ما می خواهیم به نتایج حاصله نگاه کنیم . با تکنیک های تجسم سازی، هنگامی که خود را دست یافته به اهدافتان ببینید آنها اکثرا موثر هستند . وقتی که شما به اندازه کافی این تمرین را انجام دهید قدرت ضمیر ناخودآگاه شما یه شکلی عمل خواهد کرد تا شما به اهدافتان نائل شوید. اما شما باید ابتدا اهداف را خیلی واضح ببینید.
4) این دقیقا کاری است که ما می خواهیم انجام دهیم . هدف ما این است که می خواهیم منافع باد آورده را حفظ کنیم و آنها را به بازار پس ندهیم . بنابراین به سالن ذهنتان رجوع کنید و خود را آشکارا در حال بستن یک معامله با اندازه سود خوب ببینید ( برای مثال ، ممکن است شما 1500$ در یک معامله سود کرده اید) حالا بعد از آن اتفاق اکثر مردم احساس خوبی راحغ به خودشان می کنند و هیچ چیزی نباید مغایر با آن باشد . اما در بسیاری از مواقع اعتماد به نفس زیادی به انسان می بخشد. ممکن است احساس کنید که شما از بازار باهوش تر هستید و یا اینکه پول در آوردن از را ه ترید کردن بسیار آسان است .
5) بنابراین تصویر واضح بعدی که شما باید ببینید این است که در عوض داشتن اعتماد به نفس مفرط باید حالت تدافعی به خود بگیرید.بدیهی است که وقتی که شما پولی در می آورید باید قادر به حفظ آن باشید . پس با چشم عقلتان معامله بعدی را که می خواهید انجام دهید ببینید. خود را ببینید که ریسک کمتری قبول می کنید در عوض ریسک های زیاد و همچنین معامله ای را که سود سریعی به شما نمی دهد را می بندید . ( این درست بر خلاف چیزی است که اکثر معامله گران بعد از به دست آوردن سودهای بزرگ انجام می دهند. آنها ریسک های بزرگتر ار معمول را قبول می کنند و حاضر به خارج شد ن از یک فرصت بد نیستند فقط به خاطر سود و سرمایه بادآورده ای که پشت سرشان دارند) اگر اتفاقات طبق نظر آنها پیش نرود . در این تمرین ما می خواهیم عادتی جدید را یاد بگیریم . ما می خواهیم عادت محافظت از سو دهایمان را یاد بگیریم و از عادت پس دادن سود به تریدرهای دیگر خلاص شویم . به یاد داشته باشید که شما می توانید هر لحظه که اراده کنید این فیلم های کوچک را بسازید با تجسم روحی حالتی که می خواهید در آینده به آن صورت باشید . شما باید ذهنتان را به این عادت، عادت دهید.
6)درسالن نمایش ذهنتان خودتان را ببینید که بر خلاف کاری که اغلب مردم انجام می دهند عمل می کنید . بعد از یک سود باد آورده خودتان را تصور کنید که برای معامله بعدی حالت تدافعی گرفته اید . جزئیات معامله بعدی را ببینید . خودتان را در حال برداشتن گوشی تلفن برای سفارش دادن معامله ببینید. چه احساسی تلفن در دستان شما دارد؟
خودتان را در حال تماشای چارت ببینید که چطور به سمت تلفن هجوم می برید تا به کارگزارتان اطلاع دهید که از یک معامله خارج می شوید فقط برای حفاظت از سودی که به دست آورده اید . جزئیات را ببینید . به خاطر داشته باشید که شما هر لحظه که اراده کنید می توانید این فیلم ها را در چشم عقلتان بسازید . اطمینان حاصل کنید که در این فیلم ها شما هر کار درستی را برای حفاظت از سرمایه تان انجام می دهید و همیشه به بهترن نحو به نفع خود عمل می کنید.
بعد از دیدن این فیلم ها در سالن نمایش ذهنتان به حد کافی ( یک روز در ماه) کدهای برنامه ریزی شما در ضمیر ناخودآگاهتان تغییر می کند به نحوی که عادت جدیدی یاد گرفته اید و درست شبیه بستن بند کفشتان که به صورت خودکار عمل خواهد کرد . اما شمااحتیاج به تمرین دارید . بدون تمرین روحی شما نمی توانید تغییر کنید. سعی کنید برای حذف عادت هایی که مفید نیستند از قدرت اراده تان استفاده کنید . شما باید این تصاویر را در چشم ذهنتان ببینید. این تنها راه برای تغییر دادن عادتهایتان است.
__________________
اگر به متوسط ها قناعت نکنید اغلب بهترین ها نصیبتان می گردد
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:37   #33
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

بخش 30

تمرین ورود به معامله

معامله گرانی هستند که با وجود احساس موقعیت عالی نمی توانند وارد معامله شوند، این رفتار آن ها تنها یک دلیل دارد. ترس! اما آنها از بازار نمی ترسند بلکه آنها از خودشان هراسانند. ترس آنها از آنجا ناشی می شود که اعتماد کاملی به خودشان ندارند تا در مسیر مورد نظر حرکت کنند.
شما ازانجام آنچه نیاز است به سرعت عملی شود می ترسید. ترس باعث می شود نتوانیم وارد معامله شویم و در نتیجه فرصت خوبی را از دست بدهیم. اثر نهایی از دست دادن فرصت ها ، ناتوانی در ورود به معامله های دیگر است.
بعد از دست دادن یک فرصت ( به دلیل ترس) ما نمایشنامه ای غیر واقعی در فکر خود می سازیم. مثلا ما می خواهیم خریدی انجام دهیم، فرصت از راه می رسد اما ترس مانع از ورود می شود، پس کاری انجام نمی دهیم و بدترین اتفاق ممکن در ذهنمان به وقوع می پیوندد. بازار شروع به بالا رفتن می کند و ما شروع به شمارش پول هایی می کنیم که به خاطر عدم ورود به دست نیاورده ایم. پس از آن که بازار 500 پوینت حرکت کرد به این فکر می افتیم که من باید این مقدار را به دست می آوردم.
این نوع تفکرات برای معاملات آتی ما بسیار مضر است. ما خود را برای از دست دادن این فرصت سرزنش می کنیم و همانند کسی که در یک معامله متحمل ضرر شده است رفتار می کنیم و خود را احمق و نادان خطاب می کنیم. خود را بار ها و بارها در حال ضرر دادن تصویر می کنیم و در باره اشتباهات خود فکر می کنیم. این اعمال همانند روش های تصویر سازی است که درباره آن صحبت کردیم اما با این تفاوت عمده که خود را بازنده می بینیم. با تکرار این افکار آن ها را در ضمیر ناخودآگاه تثبیت می کنید. تمام این ها بسیار مخرب است و تنها اشتباهات شما را بیشتر و بدتر می کند.
خب ما نیاز به تمرینی داریم تا در زمان ایجاد فرصت های مناسب بتوانیم به موقع وارد معامله شویم. لازم است ترس های گذشته را از بین ببریم. ما با قاطعیت می خواهیم از تصویر سازی اشتباهاتمان و فکر در مورد فرصت های از دست رفته و مقصر دانستن خود دست بکشیم. به یاد داشته باشید گذشته را نمی توان تغییر داد اما آینده را می توان.

تمرین
1) با استفاده از روش "آرام سازی بدن و فکر" در حالت آرامش قرار گیرید.
2) در این تمرین می خواهیم خود را در وضعیتی تصور کنیم که می توانیم به موقع و بدون تعلل وارد معامله شویم و یا خارج شویم.
3) وارد تماشا خانه ذهن خود شوید و نمایش را به عقب ببرید ( با جزئیات)، به آن زمانی بروید که به موقع وارد معامله شدید. جزییات را به وضوح به تصویر بکشید. خود را ببینید که در حال تماشای چارت و موقعیت عالی هستید. جرقه ای در ذهنتان می زند و شما معطل نمی کنید. دکمه "سفارش معامله" را می زنید و دستور خود را ارسال می کنید ( دقیقا حرکت موس را احساس کنید و صدای کلیک را بشنوید)
4) ببینید که معامله در جهت دلخواهتان حرکت می کند. احساس کسی را داشته باشید که به موقع و بدون اتلاف وقت وارد معامله ای شیرین شده است.
5) اگر در گذشته چنین معامله ای نداشته اید به این روش عمل کنید :زمانی را به خاطر بیاورید که کاری مشکل را به خوبی انجام دادید. مثلا اگر زمانی طرف مذاکره در یک معامله بودید و بدون ترس قیمتی پایین را پیشنهاد دادید که این قیمت برای دیگر معامله کنندگان قیمت مطمئنی برای انجام معامله نبوده است. این زمان را به وضوح به یاد آورید و حس اطمینان خود را دوباره احساس کنید، یا اگر کسی هستید که می توانید بعضی وسایل را به خوبی درست کنید، خود را در وضعیتی ببینید که با اطمینان از انجام کار شروع به درست کردن می کنید. اکنون به وضعیتی بروید که در حال معامله هستید و به موقع وارد معامله می شوید. لازم است احساس اطمینان را در خود حس کنید و تصاویر را به وضوح ببینید. نکته مهم احساس اطمینان است.
6) همچنین خود را در وضعیتی ببینید که احساس می کنید موقع بستن معامله فرا رسیده است و این کار را می کنید. کلیه جزئیات را در نظر بگیرید، خود را در وضعیتی ببینید که دکمه بستن معامله را می زنید و احساس انجام معامله ای پر سود را داشته باشید.
7) بازهم یادآور می شوم این تمرین هر روز باید انجام شود. بدانید یک بار تمرین کافی نیست. ترس شما از معامله یک روزه، ایجاد نشده است تا یک روزه هم از بین برود. این تمرین نتیجه بهتری می دهد اگر هر روز و در یک ساعت مشخص انجام شود.
8) این تمرین می تواند تصویری که از خود دارید را اصلاح کند و ناتوانی شما برای انجام معامله را به گذشته ها بسپارد.
نکته مهم
اگر روز بدی داشتید یا ضرر زیادی متحمل شدید این تمرین را انجام ندهید. ایجاد آرامش لازم برای انجام تمرین در چنین روزی سخت است. این تمرین را فقط در حالت آرامش انجام دهید. انجام تمرین در حالت خشم و ناراحتی باعث می شود در آینده به این تمرین ها ادامه ندهید.
در چنین روزهایی ابتدا به خود کمی فرصت دهید. جمله " زمان تمام زخم ها را التیام می بخشد" در اینجا صادق است. اگر به خود فرصت دهید ( یک روز، یک ساعت ... ) در وضعیت بهتری قرار می گیرید تا بتوانید به درستی در حالت آرامش ساکن شوید و بتوانید از این تمرین نتیجه بهتری بگیرید.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:37   #34
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل نوزدهم

ترس

در بسياري از اوقات، ما مي‌توانيم معاملات خود را به دليل ترسمان به معاملاتي ناموفق و يا نه چندان موفق تبديل نماييم. البته ترس، در موارد زيادي نقش مفيد و موثري را در زندگي مان ايفا مي‌كند، ولي مي‌تواند در معامله‌گري مضر باشد.
ترس به ما كمك مي‌كند كه از موارد تهديدآميز در محيط دوري گزينيم. نكته مهم البته در اين است كه آنچه ما به عنوان تهديد مشاهده مي‌كنيم هميشه تهديدكننده نيست. ولي از آنجايي كه ما آن‌ها را به عنوان تهديد مشاهده مي‌كنيم، ذهنمان نيز آن‌ها را تهديدي واقعي در نظر خواهد گرفت.
مثال خوبي در اين زمينه در كتاب The Disciplined Trader آمده است. كودكي به شدت توسط يك سگ گاز گرفته مي‌شود. اين كودك پس از آن، تمامي سگ‌ها را به صورت تهديدي خطرناك به خاطر سپرده و هرگاه در آينده با سگي روبرو شود، ناخودآگاه ترس و وحشت وجود او را فرا مي‌گيرد. ترس كودك از همه سگ‌هاي ديگر بجز آن سگي كه او را گاز گرفته است نيز، از نظر او كاملا درست و واقعي مي‌باشد. او به هيچ طريقي نمي تواند يك سگ خطرناك و يك سگ بي خطر را از هم تشخيص دهد چرا كه تجربه شخصي، او را به اين باور رسانده است كه تمامي سگ‌ها خطرناك هستند. اگرچه واقعيت او تمامي آن چيزي نيست كه در محيط وجود دارد، ولي اين واقعيت او مربوط به طبيعت محيط است. نه تنها، تمامي سگ‌ها خطرناك نيستند، بلكه برعكس تعداد كمي از آنها تهديدكننده مي‌باشند.
حال، در تمامي زمان هايي كه آن كودك در آينده با سگي روبرو شود، حالتي از وحشت در او ايجاد مي‌گردد. اگر آن سگ حركتي هر چند كوچك به سمت كودك نمايد، او، آن حركت را به عنوان حمله‌اي واقعي در نظر خواهد گرفت، حتي اگر آن سگ براي بازي با كودك به سمت او حركت كرده باشد. در حقيقت، آن كودك آنقدر از مورد حمله قرار گرفتن مي‌ترسد كه اگر نه همه ولي بيشترين توجه خود را به پاييدن محيط اطراف براي دوري از سگ‌ها جلب مي‌نمايد. در نهايت، تمامي حواس او همواره آماده دريافت صدا و يا صحنه ديدن سگ‌ها بوده و هر زمان صدايي مشابه را مي‌شنود و يا صحنه‌اي از حضور سگي را مي‌بيند، دوباره وحشت سراسر وجود او را فرا مي‌گيرد و ترس او همچنان شدت مي‌يابد. مشكل در اينجاست كه آنچه او آموخته است، برداشتي اشتباه از شرايطي است كه تمامي سگ‌ها را خطرناك مي‌داند. آن كودك نادانسته معتقد است كه ترس او داخلي نبوده و از محيط اطراف و بيرون ناشي مي‌گردد.
مي توانيد ببينيد كه ترس اين كودك چگونه مي‌تواند مشابه ترسي مي‌باشد كه ما در هنگام معامله نمودن با آن مواجه مي‌شويم. هنگامي كه ما بر روي معامله‌هاي زيان ده و اشتباهات خود متمركز مي‌شويم، به ضمير ناخودآگاه خود دستورات قدرتمندي را مي‌دهيم. در اين حالت، ممكن است كه دوباره همان اشتباهات و زيان هايي كه قصد دوري از آن‌ها را داريم، تكرار نماييم.
همانگونه كه در بخش 3 خواهيم آموخت، ضمير ناخودآگاه ما توجهي به اين مساله ندارد كه آيا دستوراتي كه به آن داده شده است بهترين كاري است كه مي‌توانيم انجام دهيم. او به سادگي و بدون توجه به مفيد بودن و يا نبودن اطلاعات و دستورات داده شده، سعي در دنبال نمودن آن‌ها مي‌كند. همانند مثال كودك و سگ، آن كودك به ضمير ناخودآگاه خود اين دستور را داده بود كه همه سگ‌ها براي او خطرناك هستند. در اينجا دو چيز مهم مي‌باشد. ابتدا اين كه اطلاعات دريافتي ما همواره صحيح نمي باشند و در اين مثال، لزوما تمامي سگ‌ها خطرناك نمي باشند. در واقع بيشتر سگ‌ها بي خطر بوده و در پي بازي با افراد هستند. دومين مورد مهم اين است كه اين اطلاعات براي كودك مفيد نمي باشد و آشكار است كه آن كودك در صورت داشتن روابط دوستانه با تمامي سگ‌ها به جاي ترس از آن ها، خوشحالتر مي‌بود. هرچند تا جايي كه اين كودك به آن توجه نموده است، اين اطلاعات كاملا درست و واقعي مي‌باشند و تمامي سگ‌ها خطرناك هستند. ترس، حتي از راه‌هاي ديگري نيز مي‌تواند مشكلاتي را براي ما در معامله‌گري ايجاد نمايد. به ياد داشته باشيم كه ترس مي‌تواند به عنوان يك مكانيزم براي اجتناب از آنچه ما تهديد آميز مي‌پنداريم عمل نمايد. كاري كه بسياري از مردم مي‌كنند، اجتناب از اطلاعاتي است كه تهديدآميز به نظر رسيده و يا با عقايد فعلي آن‌ها همخواني ندارد. به جاي اين كه ما بخش‌هاي مختلف اطلاعاتي را دريافت نماييم كه مي‌تواند به ما در اتخاذ تصميماتي بهتري در معامله‌گري كمك كند، برعكس عمل مي‌نماييم. ما بخش‌هاي مهم اطلاعات را كه موجب ترسمان مي‌شوند را در نظر نمي گيريم. اين موضوع هرگز به ما كمك مفيدي نخواهد كرد و مي‌تواند هنگام معامله‌گري بسيار خطرناك باشد.
هنگامي كه ما با ترس معامله مي‌نماييم، به سادگي مي‌توانيم جلوي تمامي اطلاعات بيروني را سد نماييم. براي مثال، اگر ما در حال انجام معامله‌اي هستيم و بازار، اطلاعاتي را به ما مي‌دهد كه نشان مي‌دهد درست عمل نموده ايم و يا اطلاعاتي كه نشانگر اشتباه ما در اين معامله مي‌باشد، بر روي كدام يك از اين اطلاعات تمركز بيشتري خواهيم نمود؟ آشكار است كه ما بر روي اطلاعاتي تمركز خواهيم نمود كه نشانگر درستي تصميممان مي‌ باشند و در بسياري موارد، احتمالات ديگر را در نظر نمي گيريم. اين نوع طرز فكر مي‌تواند براي معامله‌گران بسيار خطرناك باشد چرا كه پس از مدتي، فشار اطلاعات تهديدآميز آنچنان زياد مي‌گردد كه ما نمي توانيم آن را به سادگي تحمل نماييم. در اين صورت تنها راه آسوده شون از فشار و اضطراب، خارج شدن از آن معامله است.

يك معامله موفق مي‌تواند توسط يك معامله‌گر ترسو، به يك معامله نه چندان موفق تبديل شود. تمركز او بيشتر بر روي ترس از دست دادن سود حاصله است. به خاطر داشته باشيد كه در يك معامله ناموفق، معامله‌گر ترسو فقط بر روي اطلاعاتي تمركز خواهد كرد كه درستي معامله او را گوشزد مي‌نمايند و ديگر عوامل مغاير با نظر خود را در نظر نخواهد گرفت.
اين معامله‌گر ترسو ولي در يك معامله موفق، برعكس عمل خواهد نمود. او هر اطلاعاتي را كه نشان مي‌دهد معامله او قابليت افزايش سود دارد رها كرده و بر روي اطلاعاتي تمركز مي‌نمايد كه نشان مي‌دهد بازار، سود فعلي او را باز پس خواهد گرفت. در اين حالت او با وجود پتانسيل سود‌هاي بيشتر، به زودي از آن معامله خارج مي‌گردد. اگر در اين حالت، بازار به حركت خود در جهت معامله قبلي او ادامه دهد، وضع از اين نيز بدتر خواهد شد چرا كه او افسوس اين را خواهد خورد كه چرا مدت بيشتري در اين معامله صبر نكرده است. او به درستي نمي تواند تشخيص دهد كه آنچه باعث خروج او از اين معامله شده، ترس او از، از دست دادن سود حاصل شده مي‌باشد.
دلايل عمده‌اي هستند كه نشان مي‌دهد چرا بيشتر معامله گران، سود خود را به سرعت قطع كرده و به زيان‌هاي خود اجازه افزايش يافتن مي‌دهند. در يك معامله موفق، معامله‌گر ترسو تمركز خود را بر روي اطلاعاتي از بازار قرار مي‌دهد كه نشان دهد بايد سود خود را سريعتر از اين معامله دريافت نمايد و در يك معامله ناموفق، آن معامله‌گر ترسو بر روي اطلاعاتي متمركز خواهد بود كه نشان مي‌دهد معامله او يك معامله صحيح بوده است.
بنابراين، ترس، آشكارا مي‌تواند هر معامله‌اي را خراب نمايد، چرا كه شما نمي توانيد به بهترين وجه عمل نماييد. براي اجتناب از آن، بايستي ياد بگيريم كه بدون ترس، معامله نماييم. براي معامله بدون ترس، ما بايد به اين اطمينان برسيم كه هميشه مي‌توانيم به بهترين وجه عمل نماييم.
بنابراين، براي موفقيت نياز به اين داريم كه بر خلاف آن چه اكثريت معامله‌گران انجام مي‌دهند عمل نماييم. اجازه افزايش زيان و قطع سود، كاري است كه بيشتر مردم انجام مي‌دهند و ما بايد برخلاف آن عمل نماييم. براي اين كار ما بايد طرز فكر خود را تغيير دهيم. در بخش 3، ما خواهيم آموخت كه چگونه اينچنين عمل كنيم.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:37   #35
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل بيست و ششم


چگونه از تكنيكهاي تجسم فكري براي اعتلاي تريد استفاده كنيم


شما ممكن است دچار اين اشتباه شويد كه سايكو ـ‌ سيبرنتيك و تكنيكهاي مجسم سازي يكنوع افسونگري و يا جادوگريست . وقتي شما اين تمرينها را براي اولين بار انجام مي دهيد (مانند هر تجربه جديد) ، ممكن است كمي ناشيانه آنرا به اجرا بگذاريد. اين باعث سرخودگي شما نخواهد شد بلكه به مرور زمان و با ممارست بيشتر شما بوضوح شاهد روانتر شدن خود خواهيد بود. ولي آنرا غلط به اجرا در نياوريد. تكنيكهاي مجسم سازي توسط ميليونها نفر از افراد واقعا موفق دنيا استفاده شده است. آنها هم به همان صورتيكه شما شروع به انجامش مي كنيد آغاز كرده و در زندگي خود به موفقيتهاي باورنكردنيي دست پيدا كرده اند. رمز حقيقي اينجاست كه آنها قبل از رسيدن به موفقيت؛ خود را بعنوان فردي موفق ديده و باور كرده بودند. رمز ديگر همانا تداوم اين تجسم در زمينه كاري مورد نظر بطور روزانه و مستمر است. اينطور نيست كه آنها فقط نشسته و درباره موفقيت خود، خيالپردازي كرده باشند بلكه اين افراد، موفقيت را در خود پرورانيده اند . آنان همچنين واقف بودند كه در حال پرورش خود هستند و براي رسيدن به هدفشان همواره به مجسم سازي ذهن خود مي پرداختند.

زمانيكه من شروع به فعاليت در بازار ارز نمودم داراي يك راهنما بودم. اين فرد تقريبا يكي از 10 تريدر اول بورس شيكاگو بود. او همواره در تالار از يك روش هفتگانه استفاده مي كرد ولي او همچنان يك تمرين خاص براي خود داشت كه از من پنهان مي نمود. او هرروز قبل از باز شدن بازار بمدت سي دقيقه به صندلي اش لم داده و تريد خود را مصورسازي مي نمود. او از پنجره ذهن به خودش مي نگريست كه در حال خريد و فروش هاي متعدد در تالار بورس است. او حتي ژاكتهاي رنگارنگ تريدر ها را در ذهنش مي ديد. او تابلوي قيمتها و تغييراتشان را مشاهده مي كرد . او پوزيشن گرفته و با رسيدن به سود لازمه آنرا مي بست. او پوزيشن به ضرر رفته را به محض آنكه مي ديد ديگر سودده نخواهد بود سريعا مي بست. او در ذهنش خاطره تريدهاي موفق قبلي خود را زنده كرده به ياد خاطرات خوش و شيرين آنها مي افتاد. بنظر من هررروزي كه او اينكار را انجام مي داد در تريدش بسيار موفق مي گرديد.

چشم ذهن يكي از نكات كليدي در تكنيكهاي تجسم فكري مي باشد كه بايد بعنوان كانون اصلي تجسم سازي از آن ياد كرد. اين مساله بسيار شبيه به زمانيست كه شما در حال خواندن كتاب و يا شنيدن داستاني هستيد. شما فقط كلمات را نمي شنويد بلكه با قدرت تفكر خود تصوير آن واقعه را در ذهن خود مي سازيد.

ما نيز در كودكي اين قوه تجسم را در كارهاي روزانه بكار برده ايم و با افزايش سن بخاطر اينكه فكر كرديم اينكار ديگر براي ما شرم آور است كم و كمتر به انجامش پرداختيم در حاليكه در بزرگسالي بيشتر به قوه تخيل و تجسم احتياج خواهيم داشت . وقتي كوچك بوديم تصور مي كرديم اشيا چيزهاي ديگري هستند . مي گفتيم اين درختي كه من از آن بالا مي روم يك قلعه مستحكم است. ما ماشين آتشنشاني خود را به پارك برده و تجسم مي كرديم يك ماشين آتشنشاني واقعيست. آنرا مثلا به ميان آتشسوزي برده آتشها را خاموش مي كرديم. بخاطر استفاده از قوه تخيل در كودكيمان آتش و آتشنشاني و قلعه و ... براي ما بسيار حقيقي جلوه مي كرد. پس ما مي توانيم تمام جزئيات را بوضوح مشاهده كنيم.

واما اكنون در بزرگسالي آن تواناييهاي مجسم سازي در ما رو به ضعف گذاشته است بنابراين بازآموزي آن مهارتها و بهره برداري از آن كمي به فرصت احتياج دارد. بسياري از مردم وقتي با چشم ذهن خود شروع به مشاهده مي كنند، به احتمال زياد نمي توانند بطور وضوح آن چيزها را ببينند. قبلا خاطر نشان كرده ايم كه ذهن نمي تواند در حين تجسم شفاف خود، تشخيص دهد كه آيا اين موضوع واقعا قبلا اتفاق افتاده و يا زاييده تصور ذهن است. پس مشكل كجاست؟ مشكل اينجاست كه اكثر مردم نمي توانند در ذهن خود شفافيت موضوعات مورد نظر را بقدر كافي بالا ببرند. بدين لحاظ آنها بايد تا رسيدن به تمركز بر زواياي مختلف موضوع و تمركز كافي بر آن به تجسم خود ادامه دهند. بنابراين قدرت تجسم خود را افزايش دهيد تا بتوانيد آن تصوير ذهني مورد نظر را واضح و واضحتر ببينيد.

در واقع، واژه بهتري كه دكتر مالتز بجاي ”چشم ذهن“ بكار برده ”تئاتر ذهني“ است. اين نام كارا تر است چون همه با فضاي تئاتر آشنا هستند. صحنه، پروژكتورها و صندليها ... همه اين فضا را ديده و براحتي مي توانند آنرا تصور كنند. اين يك مكان عالي براي انجام تصور ذهني بشمار مي رود. دكتر مالتز به شما پيشنهاد مي كند در تئاتر ذهنتان يك صندلي راحت را انتخاب كنيد . و تصور كنيد كه يك صحنه برزگ روبروي شماست و به آن نگاه مي كنيد. سپس نمايشهاي كوچك ذهن خود را به روي صحنه هدايت كرده آنها را مشاهده كنيد اين نمايشها در واقع همان سناريويي است كه شما مي خواهيد به اجرا درآيد و يا خود را به آن مرحله برسانيد. اين كار بمانند چكاندن ماشه بدون فوت وقت و بدور از ترديد و دودلي است و يا مانند خروج از بازار در زمان بوجود آمدن ضرر مي باشد. ما در ادامه به تمرينهايي در راستاي رسيدن به اين اهداف اشاره خواهيم كرد.

اما براي استفاده از اين تئاتر ذهني بايد يك چيزي را تغيير دهيد و آن هم تصويري است كه از خودتان داريد. همانگونه كه پيشتر هم صحبتش رفت self-image به معني تصويري است كه شما از خودتان داريد. اين تصوير شخصي تشكيل شده است از تجارب گذشته شما، شكست ها، موفقيت ها ، احساس حقارت ها و بقيه حالات شما. با اين تمرين شما تصويري از خود خواه
پس، براي مثال حالتي را فرض مي كنيم كه شما شكستي را در تريد خود تجربه كرده ايد و بعد از آن ضرر، فرصت خوبي را در بازار مشاهده مي كنيد ولي اعتمادبنفس خود براي چكاندن ماشه را ازدست داده ايد. به احتمال زياد در اين زمان تصوير شخصي شما از خود بصورت فردي است كه توانايي انجام تريد را ندارد (ماداميكه شما بصورت غير ارادي در اختيار افكار خود هستيد) . يادتان نرودكه تصوير شما از خودتان يك چيز غير ارادي است.

اما نكته مهم قابل توجه اينجاست كه تكنيكهاي مجسم سازي روزانه ، مي تواند تصوير شخصي شما را تغيير داده و شما را نزديك كند به فردموفقي كه در ذهن خود پرورش داده ايد. اين مهم نيست كه ديگران چه فكري درباره شما مي كنند، مهم اين است كه شما خود را چگونه مي بينيد. اگر تصوير شما چيزي مثل شكست است، عملتان نيز شما را به اين جهت راهنمايي مي كند. ولي بعبارتي نيز مي توان گفت كه مطمئن و آسوده باشيد كه اين تصوير شخصي را مي توان عوض كرد و اينكار از عهده شما نيز برمي آيد.

اگر قصد تغيير داريد، تكنيكهاي مجسم سازي صدها بار موثرتر از تقويت اراده مي باشد. از نگاه ديگر؛ تفكر” من در فرصت جديد حتما اقدام خواهم كرد“ نمي تواند كمك كننده باشد مگر اين نظر جزئي از تصوير شخصي شما شود. و اين است دليل و تنها راه تغييري كه بدنبالش هستيد. اراده نمي تواند كمك كننده باشد بلكه تصوير شخصي شماست كه هميشه قويتر است.

مثالي ديگر. يك فرد چاق وقتي بخواهد با قدرت اراده لاغر شود هرگز موفق نخواهد بود چون به احتمال قريب به يقين هنوز داراي يك تصوير شخصي از خود بعنوان يك فرد چاق در ذهنش مي باشد. منظور من اين نيست كه افراد چاق در ناخودآگاه خودشان نسبت به چاقي بي تفاوت گردند . در يك همچين موردي يك فرد هرگز نمي تواند با كمك گرفتن از قدرت اراده خود بطور مداوم در **** باشد و يا به كلاسهاي لاغري برود . تنها راهي كه به اين فرد كمك مي كند تا وزنش را كم كند اين است كه بتواند خود را بوضوح در تئاتر ذهنش مشاهده كند. آنها احتياج دارند كه هرروز اينكار را انجام دهند تا تصوير شخصيشان عوض شود. تصوير شخصي موجود در آنها به مراتب قويتر از قدرت اراده آنهاست. اگر آنها بتوانند اين تصوير را عوض كنند در نتيجه رفتارشان نيز تغيير خواهد كرد.

شما ممكن است اين مساله را قبول نكنيد و فكر كنيد كاريست احمقانه. پس بهتر است بدانيد كه افرادي چون مايكل جوردن، دنيس رودمن، بارت استار و بن هوگان نيز بمانند بسياري از تريدرهاي مختلف براي بهبود عملكرد خود نه تنها به اين مساله اعتقاد داشتند بلكه به آن عمل نيز مي كردند. اگر اين افراد با كمك از اين مساله موفق شده اند پس چرا شما نتوانيد آنرا به كار بنديد.

كودكان هشت ساله نيز بخوبي آقاي سيتي زن ميتوانند از سايكو ـ سيبرنتيك و تكنيكهاي تجسم بهره هاي فراواني ببرند. ورزشكاران حرفه اي، فروشندگان، تريدرها و مردم در هر قشري از جامعه مي توانند با اين روش به موفقيت رسيده تمركز و عملكرد خود را تعالي ببخشند. دليلي وجود ندارد كه شما فكر كنيد كه مستثني بوده و اينكار از شما برنمي آيد. ما قدرت انتخاب دو راه را داريم. مكانيسم موفقيت(توسط ديد مثبت و سازنده) و يا مكانيسم شكست (توسط ديد منفي ناشي از گذشته) . انتخاب با خود ماست. اگر ما با يك ديد منفي شروع به تريد كنيم، ما از قبل شكست خوده اي بيش نيستيم . از طرف ديگر زمانيكه ما با يك احساس مثبت شروع به تريد كنيم در جاده موفقيت قدم برداشته ايم.
يد ساخت . در اينجا روشهايي ارائه مي گردد تا بدانيد كه براي پرورش تصوير شخصي بر روي چه چيزهايي بايد تمركز كنيد و چه چيزهايي را بايد به حافظه بسپاريد.

1. شما بايد زمانيكه به تئاتر ذهنيتان پا مي گذاريد در وضعيت آرام و راحتي قرار داشته باشيد.
مايكل جوردن وقتي برروي حركات اعجاب انگيزش كار مي كرد در وضيت راحتي جا خوش كرده بود.
وقتي وضعيت آرامي را براي ذهن خود مهيا نكنيد‌، دستيابي به موفقيت غير ممكن مي شود. در آخر فصل ما يك تكنيك آرامش را ارائه خواهيم كرد تا توسط آن در وضعيت ايده آل ذهني جهت نگرش صحيح به موفقيت قرار بگيريد. اين روش كمك مي كند تا بسيار احساس راحتي كنيد انگار در صندلي مورد علاقه خود نشسته و هيچ دليلي براي حواسپرتي در اطراف شما وجود ندارد.( مانند موسيقي و يا تلويزيون)

2. شما بايد توجهتان را بطور كامل به جزئيات تصوير ذهني خود معطوف كنيد.
مي دانيم كه ضمير ناخودآگاه ما نمي تواند در حين تجسم شفاف خود و به تصوير كشاندن جزئيات؛ آن هم بوضوح ؛ تشخيص دهد كه آيا اين موضوع واقعا قبلا اتفاق افتاده و يا زاييده تصور ذهن است. اينكار ما، خواب ميانروزي نيز نيست. شما بايد قويا بر روي جزئيات اطراف خود تمركز كنيد. چيزهايي كه ديده مي شوند، صداها، بوها و غيره در اين تمرين بسيار مهم هستند چون مي خواهيم با نگاه مثبت به بهره برداري از آنها بپردازيم.

3. شما بايد مثل فردي رفتار كنيد كه الگوي خود قرار داده ايد.
كليد واقعي تغيير در تصوير شخصي اين است كه همواره خود را طوري ببينيد كه گويي تبديل به فردي شده ايد كه الگوي شما بوده است. اگر شما همواره تصوير آنچه بايد بشويد را ملكه ذهن خود كنيد (بعنوان مثال فردي استوار و با ديسيپلين)؛ و همواره به اين تصوير پر و بال بدهيد، شما بايد اعمالي انجام دهيد كه در راستاي اين تصوير است. سپس بعد از مدت كمي، ضمير ناخودآگاه شما دقيقا شروع به پيروي از اين اسلوب مي كند.


4. شما بايد حداقل يك بار در روز به اين تئاتر ذهني پا بگذاريد و هر روز كيفيتش را بالاتر نيز ببريد.
تحقيقات پژوهشگران داده است كه براي تغيير يك عادت يا عوض كردن يك تفكر، حدود بيست و يك روز وقت لازم است. مي بينيم كه اين همان چيزيست كه ما سعي به انجام آن داريم يعني تغيير فاز از يك عادت بد و بيفايده به عادتي خوب و كمك كننده . ولي اين يك پروسه زمانبر است. تغيير يك عادت در يك روز امري دست نيافتني است. اما اگر شما بطور مداوم اين مساله را در طول بيست و يك روز تمرين كنيد، تغييرات عاداتي خود را به طرز خوشايند و البته همراه با هيجان زيبايش تجربه خواهيد كرد. در واقع شما دقيقا از سايكو ـ سيبرنتيك استفاده كرده ايد نه فقط براي بهبود تريدتان بلكه عوايد ديگري نيز نصيبتان گرديده است. از اين مساله براي تعالي افقهاي ديگري از زندگي خود نيز بهره ها خواهيد برد.
تكنيكهاي تمدد اعصاب . . . . . . . . . جسم آرام – ذهن آرام
اين مساله بسيار مفيد فايده است كه قبل از تمرينهاي تجسم فكري، به آرامشهايي چه جسمي و چه ذهني دست پيدا كنيم. تكنيك ساده اي ارائه مي شود تا در جهت رسيدن به فضاي تئاتر ذهنيتان بسوي آرامش سوق پيدا كنيد.

1. بر روي يك صندلي راحت لم داده و يا روي رختخوابتان دراز بكشيد. نبايد در محيط؛ عوامل آزاردهنده وجود داشته باشند. تلويزيون، راديو و چراغها را خاموش كنيد. حال به تئاتر ذهني خود وارد شويد. خود را در يك جاي راحت مستقر كنيد و خود را آماده ديدن نمايشي كنيد كه موضوعش خودتان هستيد.

2. دوباره سعي كنيد كه توجهتان به جزئيات جلب شود. تئاتر شما شبيه چه چيزي است؟‌ محل استقرارتان چگونه است؟ صحنه نمايش كوچك است يا بزرگ؟‌ آيا در ميانه رديفها هستيد يا در راهرو؟ صندليها دسته دار هستند؟ موقع نهادن بازو بر روي دسته ها آيا احساس راحتي مي كنيد؟ جزئيات بسيار مهمند.


3. به پشت لم داده و تصور كنيد كه بدنتان از بادكنك است و بر روي زانوهايتان دو دريچه تعبيه شده است. آنها باز شده و باد پاهايتان خالي مي شود. پاها فرود آمده و بر روي رختخواب پخش مي شوند. حال دريچه اي كه بر روي سينه تان هست باز گرديده و باد درونش خالي شده و بدن شما به آرامي بر روي رختخوابتان فرو مي آيد. همينكار را براي بازو ها، گردن و سر انجام دهيد. شما در رختخواب هيچكاري نمي توانيد انجام دهيد. اگر در محل كار هستيد؛‌ يك همچين تصويري كه در رختخواب بدين شكل هستيد را با چشم ذهن خود بسازيد. اكنون شما از اين آرامش به تسكين مي رسيد. آرامش جسم ، به آرامش ذهن تسري پيدا مي كند. انجام روزانه اين اعمال باعث مي شود صاحب آن آرامشي شويم كه در كنترل بهتر اعمال روزمره، كمكمان خواهد كرد.

هر موقع شما اين تكنيك را تمرين كنيد و به آرامش كامل جسمي و ذهني برسيد، مي توانيد خود را فردي با ” جسم آرام و ذهن آرام “ بناميد. اين مساله وابسته به سيستم خودكنترل شما مي باشد. شما با تمرين مي توانيد زمان رسيدن به اين آرامش را كمتر و كمتر كنيد. سرانجام، شما اين قابليت را پيدا مي كنيد كه بطور همه جانبه و در هر زمان به آرامش برسيد. در هر موقعيت، و به راحتي و با گفتن اين جمله به خود: ” جسم آرام و ذهن آرام “.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
پاسخ


پاسخ سریع
پیام:
Remove Text Formatting
Bold
Italic
Underline

Insert Image
Wrap [QUOTE] tags around selected text
 
Check Spelling
Decrease Size
Increase Size
گزینه ها

کاربرانی که در حال مطالعه این موضوع هستند: 1 (1 عضو و 0 مهمان)
yones

قوانین ارسال
موضوع جدید ارسال کنید
پاسخ ارسال کنید
فایل پیوست ضمیمه کنید
پیام خود را ویرایش کنید

vB code فعال
Smilies فعال
[IMG] فعال
HTML غیرفعال






مراجعه سریع

محل تبلیغات

ساعت: 17:38 بوقت GMT +3


Powered by: vBulletin Version 3.6.8
Copyright © 2000-2006 Jelsoft Enterprises Ltd.

vBFarsi Language Pack Version 2.1.1