Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران

برگشت   Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران > آموزش فارکس > آموزش متوسطه > مباحث روان شناسی و کنترل احساسات
yones خوش آمدید
آخرین بازدید شما: دیروز
پیام خصوصی: 0 نخوانده ، 0 مجموع

اطلاعیه
کلیه کاربران عزیزی که به هنگام وارد کردن کدکاربری و رمز عبور خود با خطای عدم دسترسی مواجه می شوند می توانند با مراجعه به این قسمت نسبت به دریافت رمزعبور جدید اقدام نمایند

مباحث روان شناسی و کنترل احساسات مباحث و توصیه های کنترل احساسات

پاسخ
امکانات جستجوی این موضوع رتبه بندی حالات نمایش
Old 21st December 2006, 09:32   #21
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل هفدهم

مضاعف سازي: اضافه كردن به پوزيشن متضرر


همانطور كه قبلا صحبتش رفته است؛ يكي از مسائل بسيار مهم اين است كه ريسك خود را طوري تنظيم كنيم كه متحمل كمترين ضرر گرديم. من نميتوانم بگويم مطلب گفته شده كفايت مي كند. به حداقل رساندن ضرر صدها بار مهمتر از تلاش براي رسيدن به تريد سودآور است. (و البته كه به سود رسيدن نيز بسيار مهم است ولي براي بيان درجه اهميت محدود كردن ضرر؛ اينگونه صحبت كردن ضروريست.)

اين عادتي است كه بعضي از تريدرها گرفتار آن هستند و مي تواند بسيار مهلك باشد. شما هيچ توجيه قابل قبولي نخواهيد داشت اگر اقدام به اضافه كردن پوزيشن در جهتي كنيد كه پوزيشن متضرر داريد. اما متاسفانه تريدرها اينكار را انجام مي دهند. دليل اينكار هم در واقع همان چيزيست كه سرمنشا بسياري از مشكلات مي باشد. بسياري از تريدر ها حاضر به پذيرفتن اشتباهاتشان نيستند. با اضافه كردن به پوزيشن متضرر خود؛ در پي شانسي براي فرار از اشتباه خود هستند.

اما در حاليكه مي دانيم كليد تريدهاي موفق؛ رساندن مقدار ضرر به حداقل ممكن مي باشد، پس اضافه كردن به پوزيشن متضرر چگونه مي تواند به تريدر كمك كند؟ جواب اينست: نمي تواند كمك كننده باشد. اين مطلب بي شباهت به بحث فصل چهارده ما نيست (بدترين اشتباهاتي كه شما انجام ميدهيد). مشكل اصلي زماني رخ مي دهد كه بعد از تعبيه پوزيشن جديد؛ شما به سود برسيد و در نتيجه؛ اين وضعيت خطرناك تبديل به يك ارزش براي شما شود و به تكرار اينكار ترغيب شويد. اما دفعه بعد زماني خواهد بود كه انجام اين عمل باعث از دست دادن مقدار قابل توجهي از موجودي حسابتان مي شود.

تنها دليل ورود به بازار و گرفتن پوزيشن براي يك تريدر اين است كه متوجه فرصتي در بازار مي شود و احساس مي كند كه شانس خوبي براي حركت بازار در جهت مورد نظرش وجود دارد. اما دليل اينكه افراد معمولا به پوزيشن متضرر خود اضافه مي كنند اين نيست كه در آن لحظه متوجه فرصت جديدي شده اند، بلكه بخاطر اين است كه نمي خواهند به خود بقبولانند كه گمان و تعبير اولشان اشتباه بوده است.

تنها دليل ورود به بازار و گرفتن پوزيشن براي يك تريدر اين است كه متوجه فرصتي در بازار مي شود و احساس مي كند كه شانس خوبي براي حركت بازار در جهت مورد نظرش وجود دارد. اما دليل اينكه افراد معمولا به پوزيشن متضرر خود اضافه مي كنند اين نيست كه در آن لحظه متوجه فرصت جديدي شده اند، بلكه بخاطر اين است كه نمي خواهند به خود بقبولانند كه گمان و تعبير اولشان اشتباه بوده است. آنها احساس مي كنند اگر مقدار را بالا ببرند شانس بيشتري براي فرار از اشتباهشان بدست خواهند آورد. اما بنظر من اين راه اشتباهي است و بدور از موفقيت. احساس من در اينمورد اين است كه اكثر افراد با اضافه كردن به پوزيشن متضررشان در حال فرار و انكار اشتباهشان هستند و اين اشتباه عبارتست از حركت لجبازانه در خلاف جهت بازار.

البته من نمي خواهم در فكر شما يك نظريه يكجانبه نقش ببندد. منظور من اين نيست كه كلا اضافه كردن پوزيشن كار اشتباهي است. اگر عقيده و استراتژي شما گرفتن بيش از يك پوزيشن در سطوح قيمتي متفاوت ميباشد؛ بنظر من بسيار هم خوب است. ولي منظور من انجام اين عمل توسط يك تريدر بدون داشتن برنامه قبلي و استرتژي از پيش تعيين شده است. آنها بسادگي تصميم به اضافه كردن پوزيشن در خلاف جهت مي كنند و اين اشتباه است.

و همانطور كه يك دقيقه پيش گفتم؛ انجام اين عمل مي تواند باعث اشتباه بزرگي شود چون با انجام اينكار و احتمالا كسب سود، شما ترغيب مي شويد كه دوباره اينكار را انجام دهيد. و من به شما قول مي دهم با اينكار به جاي كمك به خود؛ به خود آسيب خواهيد زد. من هزاران بار شاهد اين كار بوده ام. من اين اشتباه را بقدر كافي انجام داده و به اين نتيجه رسيده ام كه اينكار بيفايده است.

و اما اكنون، بعبارتي من اين مشكل را در مورد اضافه كردن به پوزيشن در حال سود ندارم. در واقع بنظر من اضافه كردن به پوزيشن در حال سود ايده خوبي نيز هست. به گمان من اضافه كردن پوزيشن خوب است اگر همه چيز طبق انتظارتان پيش برود و بد است اگر در جهت مسير از پيش تعيين شده شما نباشد. اين روش خوبي است.

دوباره تاكيد مي شود كه اين بستگي به اجراي بهترين عملكرد شما دارد. اگر اضافه كردن به پوزيشن متضرر در جهت فرار از قبول مسؤليت و پنهان كننده اشتباه شما باشد؛ نشاندهنده كاري بي هدف بوده و در جهت به اجرا گذاردن بهترين كار ممكن نبوده است. اگر مي خواهيد در راستاي بهترين عملكرد قدم برداريد؛ بايد قبول مسؤليت اشتباهات خود را جايگزين فرار از واقعيت كرده تا از بدتر شدن شرايط جلوگيري كنيد.
فصل 21 – پيش زمينه هايي براي شروع

موضوع واقعا مهمی که بايستی بياموزيد و درک نماييد اين است که ايده يا مجموعه ايده هايي که بعنوان پيش زمينه"سايکوسيبرنتيک" شناخته مي شوند از کجا آمده اند؟ اگر شما درک نماييد که اين ايده ها از کجا آمده اند و بر چه پايه اي بنا شده اند , درک جزئيات را آسانتر مي کند بعلاوه آنها را پرمعني تر مي نمايد.

دکتر ماکسل مالتز کتاب "سايکوسيبرنتيک" را اولين بار در 1960 منتشر کرد که يکي از پرفروش ترين کتاب ها شد. اين کتاب را ميتوان يکي از بهترين کتابهاي " کمک بخود " ناميد که تا کنون نوشته شده است . دکتر مالتز يکي از مشهورترين جراحان پلاستيک در سطح جهان بود. او پروفسور جراحي پلاستيک دانشگاه نيکاراگوا و السالوادور بود . اکتشافات دکتر مالتز در زمينه "روانشناسي تصويرذهني " تاثير بسزايي بر هزاران انسان در سرتاسر دنيا داشته است. " سايکوسيبرنتيک " همچنان در نقطه حساسي از " تکنولوژي توسعه شخصيتي " قرار دارد. اين موضوع امروزه بعنوان کامپيوتر شخصي ادامه دارد. در واقع "سايکوسيبرنتيک" در غالب مواقع بعنوان اولين و تنها علم " توسعه شخصيتي " مطرح شده و بسياري از متخصصين آن را بعنوان تنها راه دگرگون ساختن شخصيت قبول دارند.

دکتر مالتز بعنوان جراح پلاستيک بر روي هزاران نفر کار کرد. عمل جراحي پلاستيکي که او بر روي بيمارانش انجام مي داد تنها تغيير ظاهر نبود در بسياري از موارد عملي بود که بر روي شخصيت آنها هم انجام مي شد. اين تغيير تقريبا بلافاصله بعد از تغيير چهره بيماران انجام مي شد. دکتر مالتز دريافت هنگامي که شما يک چهره را تغيير مي دهيد تصوير ذهني شخص را نيز تغيير مي دهيد . او همچنين دريافت که اين مسوليت خطيري است و بنابرين او بايستي درباره اين پديده تا آنجا که ممکن است بيشتر فرا بگيرد. او ملزم بود که به بيماران و خودش درباره اينکه چه مي کند و تغييراتي که در زندگي افراد انجام مي دهد تقبل نمايد.

مسله عجيبي که دکتر مالتز با آن برخورد کرد اين بود که تعدادي از بيماران بعد از تغيير صورت تغيير شخصيتي پيدا نمي کردند.در صورتيکه عمده بيماران پس از کمتر از يک ماه از عمل تغييرات عمده اي در رفتار و شخصيتشان پديدار مي شد. دکتر مالتز لازم بود علت اين موضوع را بداند که چطور بر روی عده ايي عمل هيچ تاثيري بر شخصيتشان ندارد گو اينکه هيچ عملي بر روي آنها انجام نشده است.

دکتر مالتز مي گويد : تغيير در چهره کليد تغييرشخصيت نيست . " چيز ديگر"ي معمولا بر عمل چهره تاثير دارد و گاهي هم بي تاثير است .وقتي اين " چيز ديگر " بازسازي شود شخصيت فرد تغيير مي کند . و هنگامي که " چيز ديگر " بازسازي نشود شخصيت فرد همان باقي مي ماند. اگرچه چهره فرد کاملا عوض شده باشد.
اين درصورتي است که شخص داراي تصويري دروني از خود باشد. اين " تصوير شخصيتي " دروني کليد اصلي تغييرات فرد است. اگر اين تصوير ترسناک، بدشکل، زشت يا مايوس باشد فرد بي توجه به جراحي ، خارج از قانون عمل مي نمايد. اگر اين " تصوير شخصيتي " بتواند بازسازي شود، اگر بتوان تصوير ترسناک قديمي را پاک کرد، در اين صورت شخصيت فرد نيز تغيير مي کند حتي بدون عمل پلاستيک ( تغييرظاهري ). موارد متعددي نظريه " تصوير ذهني " دکتر مالتز را تاييد کرده است: " تصوير فردي" کليد اصلي کردار شخصيتي فرد است .

تصويري که شما از خودتان داريد تعيين کننده اين مطلب است که آيا شما مي توانيد تريدر موفقي باشيد يا نه .بعبارت ديگر اگرشما تصوير شفافی از خودتان بعنوان " تريدر موفق " داشته باشيد اين تصوير شما را به پيش مي برد و به شما حس موفقيت مي دهد. شما بايستي ياد بگيريد چگونه اين تصوير را هرچه شفاف تر در درون وجودتان ببينيد. اين تنها راه کسب موفقيت است.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
Old 21st December 2006, 09:33   #22
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل شانزدهم

آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن

اگربه یاد داشته باشید در مورد این مساله صحبت کردیم که برنده و بازنده فعال بودن چقدر مهم است. به عبارت دیگر باید برای سود کردن اقدام کنیم و از ترید های ضررده هم خارج شویم. شما نباید در برابر بازار منفعل عمل کنید. آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن دقیقا کاری است که ما را منفعل می کند.
به طور کلی هیچ ایرادی ندارد که آرزو کنیم، امید داشته باشیم و دعا کنیم. همه ما امید داریم وآرزو می کنیم تا اتفاقات خوبی برایمان بیفتد که ایرادی هم ندارد.
اما در ترید کردن هیچ جایی برای این مساله وجود ندارد. مشکل آنجاست که ما آرزو می کنیم، امید داریم و دعا می کنیم تا بازار در جهتی حرکت کند که ما می خواهیم. این مساله ما را در برابر بازار منفعل می سازد و سبب می شود تا یک برنده و بازنده فعال نباشیم. وقتی شما آرزو می کنید، امید دارید و دعا می کنید تا بازار در جهت خاصی حرکت کند درحقیقت از خودتان سلب مسئولیت کرده اید.
اما همانطور که می دانید، مسئولیت بر عهده بازار نیست بلکه برعهده خودمان است. به عبارت دیگر، فقط ما در برابر نتایجمان مسئولیم. آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن تا اینکه بازار کاری را انجام دهد که ما می خواهیم، بسیار مهلک است. در بسیاری اوقات، ما را فلج می کند وباعث می شود کاری را که درجهت منافعمان است انجام ندهیم. این مساله برای این اتفاق می افتد که بازار در بسیاری از موارد درجهتی که ما می خواهیم حرکت نمی کند. در بسیاری ازموارد آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن باعث می شود تا در عقیده مان درمورد بازار قفل شویم.
یک مساله که باید به یاد داشته باشید این است که الزاما عقیده شما در مورد بازار درست نیست. و بدتر ازاین، عقیده شما می تواند درست باشد اما زمان مناسبی را انتخاب نکرده باشید. اما مشکلی نیست! برای اینکه موفق باشید لازم نیست تا همیشه عقیده شما درست ازآب در بیاید. اما نباید در عقیده خود در برابر بازار راسخ باشید و امید داشته باشید بازار در جهتی خاص حرکت کند. بازار فقط در جهتی حرکت می کند که دستورهای خرید و فروش به آن دیکته می کند. متاسفانه دعا کردن شما تاثیری در جهت حرکت بازار نخواهد گذاشت.
هر زمانی خود را در حال آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن یافتید نشانه بسیار خوبی است که شرایط تحت کنترل شما نیست و مسلما زمان مناسبی است تا از پوزیشن خود خارج شوید یا ارزیابی دوباره ای از پوزیشن خود داشته باشید.
خیلی راحت می توان به عادت آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن دچار شد (مخصوصا تریدرهای تازه کار)، اما همانطور که می بینید این مساله یک اشتباه بزرگ است. به طور واضح باید با متحمل شدن هرهزینه ای از این اشتباه جلوگیری کنید چون این مساله هرگز درجهت منافع شما نخواهد بود و همواره موفقیت در شرایطی که رابطه منفعل داریم، سخت و مشکل می باشد.
چیزی که می تواند کمی گمراه کننده باشد درک شهودی ماست (ندای درونی ما که به ما می گوید چه کاری انجام دهیم) که به اشتباه شبیه آرزو کردن،امید داشتن و دعا کردن می تواند باشد. مارک داگلاس در کتاب The Disciplined Trader این مساله راتوضیح می دهد:
" یک اشتباه دیگرهم وجود دارد که انجام میدهیم و نباید آن را با آرزو کردن و امید داشتن اشتباه بگیریم. سیگنال واقعی شهودی _ سطح بالاتری از دانش و شعور که قدم بعدی ما را نمایان می سازد_ که همیشه در جهت منافع ماست و بسیار شبیه آرزو کردن و امید داشتن به نظر می آید. به عبارت دیگر، مشکل بودن شناسایی تفاوت بین این دو، که باعث می شود این دو را با هم قاطی کنیم، یکی از دلایلی است که اجازه نمی دهد تا همیشه به شهود خود اطمینان کنیم. روشی که وجود دارد تا بتوانید با اطمینان از یک سیگنال واقعی شهودی مطمئن شوید این است که محیط ذهنی خود را ازهر چیزی که سبب آرزو کردن وامید داشتن می شود خالی کنید و هیچ جبهه گیری در مورد اینکه چه کاری باید انجام شود نداشته باشید. شما می توانید آرزو کنید و امید داشته باشید که بازار برگردد، یا ضرر خود را قطع کنید و به دنبال فرصت مناسب بعدی بگردید. این مساله مستلزم آن است که شما محیط ذهن خود را از هر چیزی که باعث جبهه گیری شما و در نتیجه آرزو کردن و امید داشتن می شود، خالی کنید. هر قدر دلیل کمتری برای آرزو کردن و امید داشتن، داشته باشید در هنگامی که این احساس خاص به شما دست می دهد می توانید سیگنال شهودی درست را درک کنید و آن را با راحتی و اطمینان بیشتری دنبال نمایید. درک شهودی همواره شما را در جهت مناسب تامین نیازتان هدایت می کند."
" شما می توانید آرزو کنید و امید داشته باشید که بازار برگردد، یا ضرر خود را قطع کنید و خود را آماده کنید تا از فرصت بعدی استفاده کنید."
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:33   #23
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 34

تمرين برای آرامش بيشتر

تمرين های آرامش بخش زير می توانند بجای تمرين " بدن آرام , ذهن آرام " بکار روند . ( برگرفته شده از " سايکوسايبرنتيک " )

1- درذهنتان ؛ خودتان را خوابيده روی تختي فرض کنيد . تصور کنيد پاهايتان بنظر می رسد از بتن ساخته شده اند. خودتان را درازکشيده بر روی دو پای بتنی در نظر بگيريد . در اين خالت پاهای بتني سنگين شما بطور عمودی بر تشک فرو رفته است . حال تصور کنيد بازو ها و دستهايتان هم از بتن است . بنابرين آنها هم خيلی سنگين اند و در تشک فرو رفته اند و فشار زيادی بر تخت وارد می کنند. در ديد ذهنتان دوستتان را تصور کنيد که به اتاق شما می آيند و تلاش می کنند تا پاهای شما را حرکت بدهد اما برای آنها خيلی سنگين است .دوست شما قادر نيست آنها را حرکت بدهد . همين تصور را در مورد بازو ها و دستهايتان انجام دهيد.

2- تصور کنيد؛ بدن شما يک دخترعروسک بزرگ است . دستهای شما با رشته شلي به مچتان بسته شده . ساعد شما با رشته شلی به بازوی شما بسته شده . پای شما هم بهمين ترتيب... . بندهای که شما را متصل نموده شل است و به اندازه ای باز شده که چانه شما ول است و تا زير قفسه سينه شما می آيد . تمام رشته هايي که بدن شما رابهم متصل کرده شل و گشاد اند و بدن شما روی تخت پراکنده است.

بسياری از مردم اين تمرينات را آرام کننده ترين می يابند . به حافظه تان مراجعه نماييد و به تعدادی از لحظات آرام و دلپذير گذشته تان فکر کنيد . همواره مواقعی در زندگی هر شخصی وجود دارد که احساس آرامش می کنيد . با تصوير آرامش بخش خود در گذشته آشنا شويد و جزييات تصاوير آن را در بخاطر آوريد. شما ممکن است لحظات آرامی در دامنه کوهی که برای ماهی گيری به آنجا رفته ايد داشته ايد. اگر چنين است خيلی خاص به آن توجه کنيد تا کوچکترين جزئيات محيط را بخاطر آوريد. امواج آرام آب را مرور کنيد . چه صدايي داشتند؟ صدای دلنوازلايه لايه ای؟ ممکن است بخاطر آوريد که راحت در جلوی بخاری گرم مدتی است نشسته ايد و چرت می زنيد آيا صدای هيزم ها و جرقه زدن آنها را می شنويد ؟ ديگر چه صداها و چيزهايي را می شنويد؟ممکن است شما انتخاب کنيد که خود را در کنار ساحل در حال آفتاب گرفتن تصور کنيد . شنهای ساحل چه حسی به بدن شما می دهند ؟ آيا می توانيد احساس آرامش توام با گرمای آفتاب را روی بدنتان احساس کنيد مانند واقعيت؟آيا وزش باد شمالی را حس می کنيد؟ آيا پرنده دريايي را در ساحل می بينيد؟ شما می توانيد هر چقدر که بخواهيد جزئيات بيشتری در ذهن خود بياد بياوريد و در ذهنتان بپرورانيد.

تمرين روزانه, تصوير ذهنی يا همان خاطرات را واضح و واضح تر می کند . تاثير اين فراگيری همچنين جمع و انباشته می شود . اين تمرين ارتباط بين تصوير ذهنی و احساس فيزيکی را مستحکم می کند . شما در آرام بودن خبره و خبره تر می شويد و اين بخودی خود باعث "ثبت در حافظه "برای بکارگيری درجلسه تمرين آينده مي شود.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:33   #24
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 35

چرا تکنيک هاي منسجم سازي کار مي کند؟

سوالي که خيلي اوقات بيش مي آيد اين است که چرا تکنيک هاي منسجم سازي به خوبي کار مي کنند و اينکه چرا مردم آنها بصورت روزانه استفاده مي کنند؟ اين واقعا ساده است . هر شخصي تصوير ذهني خود را دارد يا بعبارت ديگر تصويري که از آن طريق خودش را مي بيند.اين تصوير لزوما ممکن است درست نباشد اما با اينحال اين تصوير به طرق اساسي در رفتار شما تاثير مي گذارد

بعنوان نمونه تصور کنيد شما فردي هستيد که فاقد هماهنگي در امور هستيد. اين مسله به تنهايي باعث مي شود بسادگي کارها را از قلم بياندازيد: اشتباه کنيدو آشفته شويد بعلاوه چيزهاي ديگري اين عدم هماهنگي را همراهي مي کنند. تصوير ذهني شما ( تصويري که شما از خودتان داريد ) همواره رفتار شما را کنترل مي کند. بنابراين از سوي ديگر اگر شما خود را بعنوان يک فرد خيلي هماهنگ تصور کنيد اين باعث مي شود شما بسمت ثابت قدم بودن رهنمون شويد. قدرت تصور ذهني بر روی شماچشمگير است.

بنابراين کليد عملی کردن تغيير مسيری که شما می خواهيد همانا تغيير تصويرذهني شماست. وقتی تصوير ذهنی تان را تغيير داديد رفتار شما بسرعت و تقريبا خود بخودتغيير می کند

مثال خوبي که در اين زمينه می توانيم وذکر کنيم شخصی است که می خواهد وزنش را کاهش دهد. چنين شخصی هرگز نمی تواند موفق به کاهش وزن شود مگر ابتدا خودش را بعنوان شخصی که می تواند لاغر باشد قبول کند. وقتی شخص خود را ( از ديد درونی خود ) چيز ديگری می بيند برايش آسان است که رفتارش را در آن جهت تغيير دهد. پس به آسانی می تواند غذاهای مفيدتری را بخورد و چند روز در هفته به کلوب سلامتی برود.. اما مادامي که چهره جديدش را باور نکند نمی تواند در کاهش وزنش موفق باشد.

اين علت اين موضوع است که چرا عزم راسخ هم همواره در تغيير عادات موثر نيست. مطمن باشيد شما ممکن است بتوانيد خودتان را مجبور کنيد که غذای بهتری بخوريد و برای چند روز به باشگاه برويد اما اگر شما تصوير ذهنی که در مورد خودتان داريد تغيير ندهيد شما نمی توانيد اين رفتار را حفظ کنيد.

تصوير ذهنی شمامی گويد : " چه می کنيد؟ شما آن شخصی نيستيد که به باشگاه برود و اينهمه ميوه و سبزی بخورد " و سبس شما به عادات قبلی تان بر می گرديد اما اگر شما تصوير ذهنی تان را با استفاده از تکنيکهای منسجم سازی تغيير داده باشيد عادات جديد و مفيد می تواند بر عادات قبلی شما غلبه نمايد و رفتار شما را تقريبا بدون تلاش تغيير دهد. درصورتی که بدون تغيير اين عادات بايستي مبارزه بسيار سختی با اين خواست خود داشته باشيد. اين است که عزم راسخ در همه موارد عمل نمی کند؛ " تصوير ذهنی " است که همواره قوی تر است .

در مورد تريدکردن اين متد چه کمکی به ما می کند ؟

مشابه اين موضوع در مورد تريد کردن نيز صادق است . اگر تصوير ذهنی شما تريدري باشد که می ترسد و نگران است که ماشه را بچکاند مطمئن باشيد موفق شدن و کسب درآمد از قبل از شروع تريد غير ممکن است. از طرف ديگر اگر شما تصوير ذهنی تريد منظبط ی را داشته باشيد که با رغبت تمام عمل می نمايد ؛ مطمئنا در مسير کسب درآمد مرتبا گام بر خواهيد داشت .

اما اگر شما نمی توانيد فقط يک Ok بگوييد : من همکنون مي خواهم يک تريد منظبط مطمئن باشم و انتظار داشته باشيد که چنين شود. اين مانند اين است که تلاش کنيد که عزم راسخ خود را در جهت رفتن به کلوب سلامتی صرف نماييد . فقط متذکر می شوم که اين کافی نيست . شما به تکنيکهای منسجم سازی بصورت روزانه احتياج داريد تا تصوير ذهنی خود را تغيير دهيد .

تمريناتی که شما اينجا فرا گرفتيد به شما کمک مي کند تا اين تصوير را تغيير دهد. بنابراين شما می توانيد تريدری که می خواهيد باشيد باشيد. اما در اين مورد اشتباه نکنيد ؛ اگر تصوير ذهني شما ابتدا تغيير نکند , رفتار شما تغيير نخواهد کرد ! به همين سادگی.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:33   #25
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل هجدهم

طمع


در اين كار براحتي مي توان طمع كرد. براحتي مي توانيد فكر كنيد كه آنچه سود كرده ايد كافي نيست. اگر شما در يك تريد واحد در سود باشيد؛ بدنبال 300 واحد مي رويد. اگر 300 واحد داشته باشيد؛ 400 واحد طلب مي كنيد. كمبود رضايت بزرگترين دليل
عدم موفقيت بسياري از افراد در تريد است.

شايد راه رهايي از طمع؛ پاسخ اين مساله باشد كه چگونه بسادگي دچار طمع در بازار مي شويم. ريشه طمع نهفته در اين اعتقاد است كه شرايط كنوني بهيچوجه كافي نيست و ارضا كننده نمي باشد. وقتي مواجه با بازار دائما درحال حركت هستيم؛ آيا مي توان گفت هميشه قادر به كسب سود بيشتر هستيم؟ يك انسان طماع هيچوقت ارضا نمي شود. او هميشه بيشتر و بيشتر مي خواهد بدون توجه به اينكه چقدر دارد. دليل و ريشه طمعكار بودن در زمان تريد طبق شواهد اين است كه آنها فاكتورهايي را در نظر دارند كه ربطي به بازار ندارد (مانند چقدر بد است كه آنها احتياج به پول دارند، آنها به چه چيز محتاجند، آيا آنها تحمل ريسك را دارند و ...) و اين عقايد را در تريد خود اعمال مي كنند.

و اما اين افكار كمك كننده نخواهند بود به اين دليل كه فاكتورهاي غير مرتبط به بازار كه ذكر شد؛ بهيچوجه تعيين كننده جهت بازار نخواهد بود. فاكتورهايي مانند من به اين پول براي خريد يك خانه بزرگتر احتياج دارم و يا توقع داشتن از تريد براي پرداخت قبوض و صورتحسابها . تا زمانيكه ذهن تريدر مشغول اينگونه مسايل است نمي تواند بر بازار و جهت حركت قيمتها تمركز كند. اين افكار باعث طمع شما شده و تريد شما را تحت كنترل خود در مي آورد در نتيجه چشم شما بدنبال چيزي بيش از آنچه كه بازار به شما هديه مي كند مي باشد و اين مانع عملكرد شما در جهت كسب بيشترين بازدهي مي گردد.

پس به اين ترتيب است كه شما در تريد مجبور مي شويد به آرزو پروري و اميد بستن در جهت رسيدن به اهداف غير واقعگرايانه. در نتيجه طبق آنچه گفته شد؛ اين بنفع شما نمي باشد و در جهت رسيدن به كاراترين عملكرد، كمك كننده شما نخواهد بود. اميد و آرزو براي شما درآمدزا نيست.

شما ممكن است گفته ميشل داگلاس را بخاطر بياوريد كه در فيلم وال استريت گفت: ” طمع خوب است ! “ خوب، بنظر شما منظور چه بوده؟ ممكن است اين مساله در فيلم بازتاب خوبي داشته باشد ولي قطعا در تريد اينگونه نيست. به نظر من اگر در شغل تريدينگ خود طمع كنيد؛ كوتاهترين و سريعترين راه ممكن براي انجام اعمال اشتباه را انتخاب كرده ايد.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:34   #26
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل دهم

عینی بودن (واقع بینی)


واقع بینی یعنی اینکه بپذیرید بازار هر زمان که اراده کند قادرست هر کاری دلش بخواهد انجام دهد! مشکل اغلب مردم وقتی شروع می شود که پیش خود تصور می کنند بازار فلان کار را نخواهد کرد یا نمی تواند بکند.

بعضی مردم مرزهایی در ذهن خود خلق می کنند و در تصوراتشان این مرز ها دور بازار می چینند و در افکار خود بازار در حرکت رو به آن سمتی فرض می کنند که دلخواهشان است. واقعیت امر این است که این مرزهای خودبافته می توانند کار دست صاحبشان بدهند.

یادم است چند سال پیش در S&P (1) بودم و چهار پنج دقیقه مانده بود تا بازار تعطیل شود. یکی از تریدر ها پیشم آمد و گفت که فکر می کند بازار 500 پوینت روی S&P Futures (2) بشکند. من گفتم محال است پنج دقیقه مانده به تعطیلی بازار چنین چیزی اتفاق بیافتد. او در جواب گفت که حتی اگر یک دقیقه هم مانده باشد فرق نمی کند. تا وقتی بازار باز است ممکن است این حرکت اتفاق بیافتد.

در کمال تعجب من همانی شد که او پیش بینی کرده بود! یعنی در چهار دقیقه بازار 500 پوینت افتاد و من – بدلیل عدم واقع بینی- فرصت خوبی را برای سود بردن از دست دادم! مرز بندی باور های من مانع شد تا بتوانم در آن معامله شرکت کنم.

البته در دراز مدت، درسی که از این واقعه گرفتم باعث شد دید واقع بینانه تری پیدا کنم. این درس، سنگ زیربنایی شد براین باور جدیدم که "تا بازار باز است هر چیزی در هر زمانی ممکن است اتفاق بیافتد".

اگر شما هم بپذیرید که هر چیزی در هر زمانی ممکن است رخ دهد، دست از مخدوش کردن اطلاعات بازار در ذهن خود برخواهید داشت. زیرا این مخدوش سازی مانع از آن خواهد شد که تصمیمات درستی به نفع خود بگیرید.

مثلا فرض کنید که حسب عادت از یک شاخص معین برای پیدا کردن موقعیت های سودآور استفاده می کنید. حالا فرض کنید این شاخص بتازگی شما را در وضعیت short قرار داده. شما هم همچنان در این موقعیت نشسته اید و زل زده اید به شاخص که به شما نشان می دهد بازار رو به نزول است. اما دست بر قضا بازار خیال پایین رفتن ندارد.

حالا فرض کنید ابزارهای دیگری که در اختیار دارید شروع کرده به نشان دادن اینکه بازار بزودی سربالا خواهد رفت. اما شاخص عزیز کرده شما همچنان رو به پایین نشان می دهد! و این یعنی تناقض در نتایج. می دانیم که غالب مردم واقع بین نیستند. آنها می نشینند و امید می بندند به اینکه شاخصشان درست می گوید و بقیه نماد ها اشتباه می کنند. در واقع بخودشان زحمت بررسی این علایم سربالا رونده را نمی دهند یا برایش چندان وزنی قایل نیستند چون در تضاد با ایده آل آنها در مسیر سرپایینی بازار است.

همین افراد، اگر معامله ای درکار نبود، با وجود این اطلاعات ضد و نقیض اصلا پا به بازار نمی گذاشتند ولی حالا که از قبل توی موقعیتشان نشسته اند مشغول مخدوش کردن اطلاعاتی که پیش رویشان هست می شوند و امیدوار و دست به دعا می شوند تا بازار در جهت دلخواهشان راه برود.

آیا این راه درست و واقع بینانه است؟ البته که نه!

روش واقع بینانه اش این است که یا از موقعیت خود خارج شوید و وضعیت را دوباره ارزیابی کنید یا لااقل stop order خود را خیلی نزدیک به وضعیت ترید بازار در آن لحظه بگذارید تا از ضرر زیاد احتمالی جلوگیری شود. به این می گویند اقدام در جهت صلاح خویش. اما متاسفانه اغلب مردم سرجایشان می مانند و دست به دعا می شوند تا بازار به همان جهتی برود که دلشان می خواهد.

این معضل به این علت گریبانگیر مردم می شود که ذهنیت خود را قفل می کنند و حاضر نیستند احتمال بدهند که ممکن است در پیش بینی هایشان اشتباه کرده باشند. اشکالی ندارد که آدم در پیش بینی جهت بازار اشتباه کند ولی به منزله خودکشی تجاری خواهد بود که با دیدن علایم شک برانگیز از موضع خود خارج نشود و دوباره از اول شروع نکند!

واقع بینی یعنی اینکه نباید سعی کنید نیازها و انتظارات خود را به بازار تحمیل کنید. اولا این اشتباه موجب خدشه دار شدن اطلاعات مهمی که بازار برای جهت یابی در اختیار شما گذاشته می شود. ثانیا شما قدرت کافی ندارید که بازار را وادار کنید طبق انتظارات شما رفتار کند.

منظور این نیست که شما حق داشتن نظر در مورد مسیر حرکت بازار ندارید. موضوع درک این مهم است که احتمال درست فکر کردن شما با احتمال اشتباه کردنتان برابرست و باید با راحتی و تسلطی مساوی به هردو حالت نگاه کنید. باید خود را از قید و بند "درست حدس زدن" رها کنید. واقع بینی شما را در مقابل کتمان حقایق و ندیدن اطلاعات حیاتی حفظ خواهد کرد.

مارک داگلاس (3) در کتاب "تریدر منضبط"، هفت خصوصیت افراد واقع بین را به این شرح برشمرده است (این را آوردم تا هر وقت به هریک دست یافتید بدانید کجای داستان هستید):

1- خود را تحت فشار خاصی برای انجام کارها نمی بینید.
2- احساس ترس و اضطراب ندارید.
3- احساس سرخوردگی و کنف شدگی ندارید.
4- پذیرفته اید که "هیچ چیزی به خودی خود نه درست است نه غلط".
5- چیزی را که بازار به شما می گوید تشخیص می دهید و به آن عمل خواهید کرد.
6- حتی موقعی که در بازار موضع گرفته اید، قادر هستید بازار از زاویه کسی ببینید که هنوز وارد هیچ موقعیتی نشده.
7- حواستان روی پول متمرکز نشده، بلکه تمرکز شما روی ساختار بازار است.

اگر قادر هستید – تمامی یا بخشی از – خصوصیات بالا را در خود پیدا کنید، در مسیر درستی گام برمی دارید. اگر احساس می کنید لازمست همیشه درست فکر کنید، متاسفانه وارد بازی نادرستی شده اید.

برای اینکه تریدر موفقی باشید لازم نیست همیشه نظرتان درست باشید. کافیست واقع بین باشید.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن (مترجم):
1- شرکت Standard and Poor's که تخصصش در ارزیابی اعتبار سازمانها و شرکتهای دیگر و نیز قیمت گذاری سهام و مهمتر از همه بررسی و تولید شاخص های مهم و متعدد برای ارزیابی بازار است.
2- Futures یکی از انواع مشتقات بازار مالی است که طی آن طرفین متعهد می شوند موضوع مورد معامله – ارز، کالا، نرخ بهره،...- را در تاریخ معینی در آینده، به مبلغی معین مبادله کنند. این معامله زیر نظر بازار رسمی انجام می شود و طرفین موظف به انجام آن یا تصفیه حساب نقدی – یا خروج از آن از طریق معامله معکوس با طرفی دیگر - می شوند.

3- Mark Douglas "Disciplined Trader"
افراد مشهور از سایکو سایبرنتیک استفاده می کنند .....
و به خاطر دلایل خوبی این کار را می کنند

تکنیکهای تصویر سازی و تمرینات ذهنی توسط ورزشکاران حرفه ای برای سالها مورد استفاده قرار گرفته است . دنیس رادمن ، که از جانب بسیاری بعنوان بهترین ریباندر در فدراسیون بسکتبال ملی شناخته شده است، گفته که در هر مسابقه ای که در پیش دارد از تصویر سازی برای آمادگی استفاده می کند .
قبل از انکه مسابقه آغاز شود ، رادمن ساعاتی را به تنهایی سپری می کند . تمام افراد در شیکاگو بولتز او را به عنوان فردی که هیچگاه هیجان زده نمی شود می شناسند .او به روشنی و وضوح در ذهن خود آنچه را بایستی در زمین مسابقه انجام دهد و عکس العمل های خود در برابر حریف را مطابق با آنچه در مسابقه قبلی با همین حریف اتفاق افتاده ، تمرین می کند .
او خود را در حالی که ریباند را تصاحب کرده و پاسهای مناسبی به هم تیمی های خود می دهد ، مشاهده می کند . او این تصاویر را با حد اکثر جزئیات می بیند . همانطور که می دانید ، جرئیات در تکنیک های تصویر سازی بسیار مهم هستند . هر چه شما تصویر را در ذهن خود روشن تر ببینید ، ضمیر ناخود آگاه ( یا همان مکانیزم موفقیت ) شما جهت رساندنتان به هدف ، بهتر کار می کند . اما به خاطر داشته باشید که جرئیات بسیار مهم هستند . دلیلش هم این است که چنانچه جزئیات تصویر به اندازه کافی روشن و واضح باشند ، مغز نمی تواند بین تصاویر ذهنی و تجربه واقعی تفاوتی قائل شود .
برای مثال ، دنیس رادمن ، زمانی که مسابقه در پیش رو را در ذهن خود تصویر سازی می کند ، نه تنها تصویر خود را در حال دریافت ریباند و پرش برای تصاحب توپ می بیند ، بلکه برای موثر واقع شدن تکنیک ، او بایستی فشاری را که هنگام فرود به زمین به پاهای او وارد می شود را نیز احساس کند . او باید فشاری را که حریف در هنگام مبارزه برای تصاحب توپ به او وارد می کند را نیز حس کند . او باید چرم توپی را که در دست دارد نیز در ذهن خود لمس کند .
دیدن و احساس این جزئیات بی اندازه برای دنیس رادمن ( یا هر کس دیگری که از تکنیک تصویر سازی استفاده می کند ) مهم هستند
دیو استاکتون ، مشهور ترین گلف باز ، می گوید که بیشتر موفقیت خود را مرهون مطالعه و استفاده از روش سایکو سایبرنتیک می داند . استاکتون یک گلف باز خوب بود ، اما در سال 1970 بدلایل نامعلومی عملکردش بد شد و در هر تورنمنتی که شرکت می کرد این وضعیت بدتر می شد . او به مدت دو سال حتی از گذر از مرحله اول نیز عاجز بود .
پدرش به او کتاب سایکو سایبرنتیک نوشته دکتر ماکزول مالتز را هدیه کرد . پدر او ( که خود نیز یک گلف باز حرفه ای سابق و تنها معلم استاکتون بود ) می گوید که باور نداشت که مشکل دیو فیزیکی باشد . بلکه معتقد بود او مشکل روحی دارد .
استاکتون آن کتاب را تا یک هفته مانده به مسابقات قهرمانی PGAنخواند . این مسابقات یکی از بزرگترین تورنمنتهای سال است . اما وقتی او شروع به خواندن کتاب کرد ، دقیقا پیام کتاب را دریافت نمود . او یاد گرفت که از موفقیت های گذشته خود برای تصویر سازی مسیری که باید در تورنمنت اخیر طی کند استفاده نماید . او یک هفته تمام را به تصویر سازی اینکه چگونه هر ضربه را به توپ بزند با منتهای جزئیات اختصاص داد و با استفاده از ضربات موفقی که در گذشته زده بود ، ضربه های آتی خود را در ذهن مجسم کرد .
و این دقیقا نحوه امادگی او برای تورنمنت بود . در همان اولین ضربات ، او با تمام وجود هدیه ای را که تصویر سازی و تمرین ذهنی به او داده بود را دریافت کرد . او بدون هیچ گونه نگرانی ، پیشاپیش در ذهن خود برنده تورنمنت بود .
در روز آخر مسابقه ، او می بایست با بزرگترین گلف باز طول تاریخ ، آرنولد پالمر مسابقه دهد . مسابقه ای که می توانست هر گلف بازی را عصبی کرده و تمرکزش را بر هم زند . ولی این موضوع برای استاکتون صادق نبود . او به کمک سایکو سایبرنتیک توانست تمرکز خود را حفظ کرده و در نهایت پیروز تورنمنت PGA و برنده 40000 دلار ( که در سال 1970 پول کمی نبود ) شود . حد اقل این مقدار پول در مقایسه با هزینه ای که برای خرید کتاب مذکور پرداخت شده بود ( 95 سنت ) بد نبود !!
زمانی که سوال شد : اگر تمام گلف بازان در PGA شروع به استفاده از سایکو سایبرنتیک نمایند ، این موضوع چه تاثیری در تورنمنتهای آتی خواهد گذاشت ؟
استاکتون پاسخ داد :
The game might just become one big hole in one.
(لطفا به گیرنده هاتون دست نزنید . ایراد از منه . سوادم نم کشید و نتونستم این جمله رو ترجمه کنم . لطفا یکی از اساتید فن زحمت ترجمه این تیکه رو بکشه )
بازیکن پیشین NFL ، جیم کلاک ، می گوید : سایکو سایبرنتیک تمام تغییرات را در من بوجود آورده است . بوسیله آن ، من از یک تیم معمولی به سوپر بال راه یافتم . من اکنون از این ایده در راه کسب در آمد استفاده می کنم و به سمت مربی پرسنل فروش رسیده ام . ماکزول مالتز به معنای واقعی کلمه زندگی مرا دگرگون کرد .


آقا یاسر عزیز . به شما قول داده بودم که تا صبح ترجمه فصل 25 رو تو تاپیک بدارم . هفت صفحه ترجمه هست که تونستم سه صفحه اش رو تایپ کنم . ساعت پنج صبحه و حسابی خوابم میاد . ایشاالله بیدار که شدم بقیه رو هم تایپ می کنم . مجددا از بابت تاخیر شرمنده
__________________
موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است... تصمیم گیری درست حاصل تجربه است.... و تجربه حاصل تصمیم گیری غلط است...پس از اشتباه کردن نترسید
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:34   #27
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

ادامه فصل 25


سایکو سایبرنتیک : تازه وارد Packerها
مقاله : پنجم آگوست 1967 در نشریه Lauderdale Paper

شیکاگو : اکنون سایکو سایبرنتیک مهم ترین موضوع Green Bay Packers است . مانند قدرت تفکر مثبت ، حتی اسمش هم رویایی است . ماکزول مالتز کتاب را تحت عنوان سایکو سایبرنتیک نوشته است . افراد کمی ماکزول را می شناسند و لی خوانندگان اثرش را خیلی ها خوب می شناسند . بارت استار یکی از آنها است ، و همچنین زیک براتکوسکی . هر دو آنها بازیکنان خط حمله Green Bay هستند . حتی مربی ، آقای وینسه لومباردی هم آنچه را که ماکزول گفته خوانده است .
داون چندلر ، دروازه بان Packers، بعد از ظهر جمعه در اطاقش کتاب را باز کرده بود ، و با این کار نحوه تفکرش را مثبت نموده و آنرا بر روی سریالهای تلویزیونی بسته بود . او این کتاب را از هم اطاقیش ، جری کرامر که خود ده سال در Packers بازی کرده است قرض گرفته بود .
چندلر می گوید : "این کتاب به شما کمک می کند بفهمید قادر به انجام چه کاری هستید و چه نیرویی در درونتان دارید . این واقعا همان چیزی است که تیم ما امسال آنرا دریافت . "

قدرت نفوذ و پیشروی Dillard:
مقاله : بیستم نوامبر 1967 در نشریه Toronto Daily Star به قلم جیم پرادفوت

دو هفته قبل ، جیم دیلارد در بدترین شرایط دوران بازیگری راگبی خود قرار داشت و کم کم داشت به این باور می رسید که راه خروجی از این وضعیت وجود ندارد . در این زمان به او سایکو سایبرنتیک پیشنهاد شد ، فلسفه مردی بنام ماکزول مالتز.
دیلارد به سرعت این موضوع را پذیرفت و شروع به مطالعه کتاب نمود . پس از آن او در دو بازی که برای Argonauts انجام داد ، متوسط 7.9 یارد حمل توپ را در هر تصاحب از خود به جا گذاشت . حد اقل چیزی که می توان گفت این است که پیشرفت او اعجاب انگیز بود . زیرا در 14 بازی که در جدول کنفرانس شرق انجام داده بود ، میانگین او به سختی به 4.6 یارد می رسید . از آن گذشته ، او کند بود و نمی توانست خود را با هم تیمی های سریع خود هماهنگ کند . اکنون ، از زمانی که بازیهای حذفی شروع شده ، او همواره در حال دویدن و یا دفاع کردن است ، درست مانند دیلارد دوران طلایی.
قبلا او طوری می دوید که انگار کسی او را نگه داشته است و اکنون طوری می دود که انگار هیچکس نمی تواند او را نگه دارد . تجدید نیروی دیلارد ، مهمترین دلیل برای این است که Argonauts اکنون خود را در یک قدمی قهرمانی کنفرانس شرق و ورود به فینال جام Gray می بیند . برنده این فینال صاحب دو امتیاز بیشتر از Ottawa Roughriders می شود و در روز شنبه بایستی در Lansdowne Park اوتاوا با این تیم مسابقه حذفی برگزار کند .
مالتز اعتبار داده است
و چنانچه این رویای Argonauts به حقیقت بپیوندد ، آنها بایستی تشکر ویژه ای از ماکزول مالتز بکنند . کتاب او مسئول تغییرات در دیلارد است ، کسی که به رکورد 146 یارد در رقابت با Hamilton Tiger-Cats دست یافت و پس از آن نیز یکشنبه گذشته زمانی که Argonauts به اوتاوا جهش کرد ، حد 100 یارد را از خود بر جا گذاشت . ثبات قدم بوجود آمده توسط دیلارد ، حلقه مفقوده در هجومهای Argonauts در طول فصل بود و این همان چیزی بود که آنها در بازیهای حذفی به آن نیاز داشتند .
دیلارد دیروز گفته بود : "از زمانی که فصل اول این کتاب را خواندم احساس هیجان به من دست داد . این علم دارای زوایای زیادی است ، ولی من فکر کنم که بتوانم آنرا به روش ساده بیان کنم . این علم به شما نشان می دهد که چگونه بر روی نقاط مثبت خود تاکید کنید و رنج بردن از نقاط منفی خود را متوقف کنید . او به شما اعتماد به خود و تواناییهایتان را می آموزد و به شما راهی را نشان می دهد که بیشترین منافع را برای خود بوجود آورید .و آنچه را که در توانتان است هست بیابید . ببینید ، همه اینها بستگی به این دارد که شما چگونه فکر می کنید و این همان چیزی است که کتاب بر روی آن متمرکز شده است . من فکر می کنم که میشود به آن عنوان " قدرت تفکر مثبت " داد . ممکن است آنرا بعنوان راهی برای هیپنوتیزم خودتان در نظر بگیرید . "
هیچ کدام از اینها برای ورزشکاران حرفه ای چیز تازه ای نیست . بازیکن خط حمله ، بارت استار و تعداد دیگری از بازیکنان Green Bay Packers در فصل گذشته ، زمانی که قهرمان راگبی شدند ، از سایکو سایبرنتیک استفاده می کردند .
تری ایوانشن ، دریافت کننده برجسته پاس در تیم Galgary Stampeders یکی از کسانی است که این علم را باور دارد . نفر بعدی بابی راشیو ، بازیکن توانای گوش راست Montreal Canadians است .
در پشت صحنه ، آقای راون باربارو قرار دارد . او مجری بیمه تورنتو است که به سازماندهی و فعالیتهای باشگاه Argonauts Playback کمک می کند . او به فروشندگان زیادی نحوه اجرای سایکو سایبرنتیک را آموخته و اکنون در حال راه اندازی کلاسی است که مباحث تکمیلی آنچه مالتز در کتابش آورده را تدریس می کند .
دیلارد می گوید : "من واقعا در رابطه با خودم نگران نبودم ، ولی تشخیص می دادم که فصل خوبی را پشت سر نمی گذارم . چند روز قبل از بازی حذفی با Hamilton، راون از من خواست که ناهار را با هم باشیم و به من کتاب را داد . او توصیه کرد که نگاهی به کتاب بیاندازم و گفت که ممکن است در آن ایده هایی برای استفاده وجود داشته باشد . "

ارتباطی وجود دارد

دیلارد ادامه می دهد : "خوب ، من به درستی این کتاب را خریده ام . این کتاب چیزهای زیادی برایم انجام داده است . به من نشان داد که چگونه خودم را متقاعد کنم که توانایی انجام چه کارهایی را دارم . من از صمیم قلب باور دارم که بین سایکو سایبرنتیک و بازیهای خوبی که من در دو هفته اخیر انجام داده ام ارتباطی وجود دارد . به باور من این علم می تواند نتیجه مشابهی برای افراد دیگر در هر زمینه کاری بوجود آورد . زیرا کدام کار است که در آن باور درست از خود ، نقشی نداشته باشد ؟ من واقعیت را به شما میگویم ، به سختی می توانم منتظر شروع کلاس باشم . "
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:35   #28
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 32


پاک کردن حافظه

این تمرین بر اساس یک اصطلاح (و در چندین مرحله )پایه گذاری شده است
این اصطلاح یک تصویر ذهنی یا سمبل ذهنی قابل تحرک است که قابل بر نامه ریزیست و به طور اساسی می تواند ارتباط داشته باشد با پروسه فکری ما

اینها تصاویری هستند که ما در ذهنمان می بینیم و هر شخصی با ان اشناست
این یک تفاوت جزیی هست در مقایسه با تصاویر متحرک ذهنی که ما تا کنون در مورد ان صحبت کردهایم


اگر یک شخصی زیان داشته باشه بدنبال چگونگی بوجود امدن این زیان است و دنبال اینه که در مرحله بعدی چگونه عمل بکنه
اما همانگونکه می دانید سود و زیان چیزی نیست که در مرحله بعدی هم به عینه تکرار شود
ومحاسبه سود و زیان بعدی یقینا بر اساس محاسبات سود وزیانهای قبلی نخواهد بود

اما اکثر اشخاص اجازه می دهند که سود و زیانهای قبلیشون سود زیانهای اتیشون رو هم تحت تاپیر قرار بده

بعنوان مثال اگر شما در روند قبلی 500 دلار ضرر کردیند بدین مفهومه که برای تراز بعدی شما با کسر ضررتون باید از باقیمانده پتانسیل موجود تون استفاده کنیند اما اغلب اینطور نیست چون اکثر مردم راضی نمیشند مگر اینکه این ضرر از دست رفته در مراحل قبل را برگردانند
چون که انها نمی تونند فراموش کنند ضرر مر حله قبلی را و نمی تونند از ضرر 500 دلاری قبلی بگذرند

این نوع طرز فکر باعث انجام تصمیم گیریهای بدی می شود

اکنون نیاز داریم به یک تمرین که به ما کمک بکنه که سود زیانهای قبلی رو فراموش کنیم و هیچ مهم نیست که چه اتفاقی افتاده
و محکمتر به مراحل بعدی قدم بگذاریم
این روش به شما کمک می کنه که اجازه ندیند ضررهای قبلی روند اتیتون رو تحت تاثییر قراردهد
و در شما اثر منفی داشته باشه

این روش 7 مرحله هست که در ادامه اورده شده است
ا.در حالت ریلکس و توام با ارامش ذهنی قرار بگیریند

2.تصور کنیند یک ماشین حساب را روبروی چشمانتان و داخل دستتان می بینیند
صفحه تصویر و کلیدهای رو ان را ببینیند
تصور کنیند قیمت خرید و فروشتون رو در ترید قبلی روی صفحه نمایش می بینیند

3. حالا ما نیاز داریم که ترید قبلی رو فراموش کنیم
مهم نیست که یک ترید موفق یا شکست خورده و یا بدون نتیجه بوده
ما فقط کافیه ان ترید رو فراموش کنیم و بریم سراغ بعدی
هیچ مهم نیست چه اتفاقی افتاده گذشته را نمی شود تغییر داد
برای اماده شدن تنها می توانیم گذشته را فراموش کنیم که پاک کردن حافظه (همان صفحه نمایش)
امریست که این کار را برای ما انجام می دهد
4.حالا داریم ترید قبلی رو صفحه نمایش می بینیم تنها نیاز هست که صفحه نمایش رو صفر کنیم
تصور کنیند در ذهنتان که انگشتی بزرگ دکمه پاک کردن را روی ماشین حساب فشار می دهد
یک نفس عمیق بکشیند هنگامیکه دکمه پاک کردن ماشین حساب را رو به پایین فشار می دهیند
به مجرد اینکه انگشتتان در حال فشار دادن کلید پاک کردن صفحه نمایش ماشین حساب است
نفستان را بازدم کنیند و بدین وسیله تنشها و اظطرابها رو از خودتون دور کنیند
با فشار دادن دکمه پاک کردن شما برای همیشه از شر این ترید خلاص می شویند
شما نمی تونیند انرا تغییر بدهیند تنها می توانیند ان را کنار بزنیند و انرا فراموش کنیند

5. شما حالا صفحه نمایش ماشین حساب را صفر می بینیند بعد از فشار دادن دکمه پاک کردن
تمام عملیاتی که در ترید قبلی داشتیند به دست فراموشی سپرده می شوند
احساس می کنیند در ان لحظه بیشتر به ارامش رسیدیند

6.حالا شما امادهایند که به ترید بعدی نگاه کنیند و عملکرد ترید بعدی چیزی فراتر از ترید قبلی نخواهد بود
و همانطوریکه اکنون صفحه ماشین حساب صفر را نشان می دهد ترید قبلی هیچ گونه تاثیری بر ترید بعدی شما نخواهد داشت
7.این تمرین در وهله اول می توند برای شما زحمت اور باشه اما با تمرین بیشتر می تونه برای شما راحتر و راحتر هم بشود
بعد از یک مدتی شما قادر خواهیند بود که تمرین (پاک کردن صفحه نمایش ماشین حساب )
را در زمان کوتاهی انجام بدهیند
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:35   #29
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 29

افزایش ساختار سرمایه

این یک تمرین واقعی است که من سالها است از آن استفاده میکنم.به نظر من این کار صد در صد قابل عملی شدن است.این طرح افزایش همیشگی و مستمرسرمایه است.این یک تمرین ساده است که باید به صورت روزانه آن را به کار بست.
----------------
تمرین:

1-با استفاده از تکنیک ( بدن آرام – فکر آرام) کاملا ریکلس شوید.

2-شما میخواهید ساختار ترید خود را آنچنانکه چشم عقل شما میبیند را به واقعیت برسانید.بهترین راه دستیابی به آن نگاه کردن به ساختار تریدتان میباشد تا چشم عقل شما بتواند آن را براحتی ببیند.

3-اگر یک ساختار به صورت فیزیکی (مثلا روی کاغذ) به دست شما رسید,به اینکه چگونه آن کاغذ را در دست خود حس میکنید کاملا توجه کنید.نام خود و نام حساب خود را در بالای کاغذ ببینید.نام کمپانی بروکرتان را در بالای کاغذ ببینید.به معاملاتی که از دیروز انجام داده اید در این ساختار,دقت کنید.تمام نکات این ساختار را در چشم عقل خود ببینید.اگر ساختار معاملات شما به صورت e-mail به دستتان رسید.آن را به صورت تصویر در آورده و بر روی صفحه نمایشگر خود آن را ببینید.این خیلی مهم است که ساختار خود را (در تأتر عقل شما) دقیقا مانند آنچه که در زندگی واقعی میبینید ,نگاه کنید.

4-حال میخواهم هدف روزانه خودتان را در نظر بگیرید.بیاید فرض کنیم هدف روزانه ما دستیابی به 500دلار در هر روز میباشد.ما میخواهیم اضافه شدن روزانه این هدف به حساب روز قبل را به نتیجه برسانیم.خب..برای مثال ما در روز قبل در حسابمان مبلغ 7 دلار داشته ایم.امروز میخواهیم حسابمان را بعد از رسیدن به هدف روزانه خود, یعنی افزایش 500دلار , تصور کنیم. پس من در تأتر فکر خودم تصور میکنم که در حسابم مبلغ 7700 دلار را دارا میباشم.

5-ولی فقط دیدن افزایش سرمایه کافی نمیباشد.ما باید به نکات بیشتری برای دستیابی به این حس , دقت کنیم.ما باید معاملاتی را که موجب دستیابی ما به این 500دلار را میشوند , تصور نماییم.پس وقتی که ساختار خود را با چشم عقل میبینیم, باید معاملاتی که منجر به دستیابی به این 500دلار یا هدف روزانه شما میشودرا نیز ببینید.

6-این معاملات ممکن است قبلا به انجام رسیده باشند و یا تازه انجام داده شوند.در اصل بهترین راهی که عمل میکند این است که شما روزهای واقعی داشته بوده باشید که در آن روزها به این هدف روزانه خود رسیده باشید.آنوقت من از آن روزها به عنوان تمرین ذهنی شما استفاده میکنم.آن حسی را که در روزهای بعد از رسیدن به هدف روزانه داشتید و آن حس پیروزی را دوباره زنده میکنیم.خودتان را وقتی که به ساختار روزانه خود نگاه میکنید و یک حس رضایت بخش از روزی با معاملات سودآور داشته اید , را تصور کنید.سعی کنید حس روزهای پیروزی و روزهایی که معاملات سودآور را داشته اید, همیشه به خاطر داشته باشید. این حس در برنامه ریزی دوباره مکانیسم موفق شما , بسیار موثر میباشد.

7-حال اگر شما هیچ روز موفق نداشته اید, مشکلی نیست.قبل از هر تغییری در ساختار معاملاتی خود , زمانی دیگر در زندگی خود که احساس موفقیت از چیزی را داشته اید , را کاملا به خاطر بسپارید .سپس شروع کنید به معامله کردن.بیاد داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه شما هرگز فرقی بین یک تجربه واقعی و یک تصویر خیالی قائل نمیشود.البته بهتر است که یک تجربه واقعی باشد ولی یک تصویر خیالی نیز میتواند همان کار را برای شما انجام دهد.


خب..این تمرین قبل از بازگشایی بازار در صبح انجام شد.شما باید خودتان را درحالی که به هدف روزانه خود به ساده ترین شکل ممکن دستیابی پیدا میکنید , ببینید.بعد از مدتی که این کار را انجام میدهید, خود به خود به ضمیر ناخودآگاه شما قدرت رسیدن به هدف روزانه را به شمامیدهد.میخواهید باور کنید یا نکنید, ولی این تمرین ازانجام دادن معاملات اشتباه شما نیز جلوگیری میکند. به خاطر اینکه ذهن شما دقیقا بر روی هدف روزانه تان متمرکز میباشد.مطمن باشید اگر خواستید معامله اشتباهی را انجام دهید, ضمیر ناخودآگاه شما (اگر درست تمرین داده باشید) بر فکر کردن شما تسلط پیدا کرده و به شما در دوری گزیدن از اشتباه در همان حرکت اول کمک شایانی میکند.ولی این در صورتی انجام میپذیرد که شما به اندازه کافی تمرین کرده باشید و براحتی تصاویر را با چشم عقل خود ببینید. این عمل در خواب اتفاق نمیافتد ولی با تمرین روزانه قابل دستیابی است.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:36   #30
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 31

تمرين تحديد ريسك




نظر به اینکه در سراسر این کتاب اموختیم محدود کردن ریسکتان هر زمان ممکن واقعا کلیدی برای ترید موفق است
اغلب افراد موقعی که بار اول شروع به ترید می کننداین را نمی دانند انها فکر میکنند که فقط یافتن ترید های پیروز انها را ثروتمند می کند اما اگر شما برای یک دوره زمانی طولانی ترید می کنید می دانید که چیزی بیش از اعتماد نمیتواند وجود داشته باشد



کلیدی که برای پیشرفت کردن است برای بیرون ماندن از عذاب و پرهیز از ضرر های بزرگ به شکلی که از تریدهای موفقتان برای تبدیل شدن به تریدهای متضرر جلوگیری کنید بدون این مهارت تمامی معاملات موفق در دنیا در راهی طولانی به شما کمک نخواهد کرد


من حدس میزنم مشکلی واقعی پیش خواهد امد زیرا بیشتر افراد این مساله را نمی دانند ویا اینکه انها تا کنون عادتهای بد مفهومی دارند که در تغییر دادن سخت هستند بیشتر افراد تشخیص می دهندکه باید در مورد تریدشان یک موقعیت تدافعی بگیرند در حقیقت زمانی که انها نهایت یاد می گیرند که به مراقبت از تریدهایشان نیازدارندانها معمولا عاداتی بد دارند که با ایده حفاظت از تریدها می جنگند


من از بین هزاران تریدر می ایم .متاسفانه بسیاری از انها چنین مشکلی دارندزیرا انها در بسیار از مواقع توسط بازار مغلوب می شوند انها زمانی که یک ترید پیروز کسب می کنند بسیار بسیار حریص می شونددر حقیقت انها بسیار حریصند انها کمتر جلوی خودرا می گیرند(توسط تعقیب یک دستور توقف برای مراقبت نمودن از سودها یا قفل نمودن در یک معامله بی نتیجه در صورتی که معامله مسیر شما را طی کند ) .انها میدانند که باید یک موقعیت دفاعی بگیرند( به عبارت دیگر تحدید ریسکشان از هر طریق ممکنه)اما طمع و عادات بد انها چنین چیزی را که باید انجامش دهند باطل می کند والبته این تعجب اور نیست که این افراد ترید های موفق بزرگشان را به تریدهای ضرر ده بزرگ تبدیل کنند



بدون تغییر دادن عادات بدشان موفق شدن غیر ممکن خواهد بود . طمع شما را بی حفاظ می کند. اما طمعکار بودن جز امیال مانیست . در حقیقت تنها طمعکار بودن در مقابل ریشه امیال تریدرهای خارج از اینجاست چون شما اگر طمعکار باشید پولتان را به سادگی تقدیم انها می کنید .شانس خیلی کمی برای نگه داری ان وجود دارد.



بنابراین ما نیاز به یک تجربه برای کمک کردن به خودمان داریم تا توسط محدود کردن ریسکمان از ما محافظت نماید. پس ما بر پایه امیال خود عمل خواهیم کرد و نه با طمعکاری. حدسم این است که اگر شما بطور مداوم تریدهای موفق خود را به تریدهای متضرر تبدیل می کنید, شما با میل خود عمل نمی کنید و این تجربه می تواند به شما کمک کند ان عادات بد را تغییر دهید

تمرین:


1-با استفاده از تکنیک ( بدن آرام – فکر آرام) کاملا ریکلس شوید

2-در این تمرین واقعی ما می خواهیم با تمرین کردن ذهنی دستورات توقف خود را برای قفل کردن موقعیت سربه سر شدن و تریدهای سود ده تعقیب کنیم
گرفتن موقعیت تدافعی هنگامی که ترید میکنیم بسیار مهم است و این تمرین می تواند کمک بما کند تا یاد بگیریم که ان را به یک عادت تبدیل کنیم. به عبارت دیگر ما می خواهیم یاد بگیریم (دور ماندن از عذاب) را.
( این یک دوره است که در تالار معامله استفاده می شود به این معنی که تریدر روز بدی داشته اما او هنوز بر پایه امیال خود عمل می کند به عبارت دیگر حتی اگر چه او تریدهای متضرر بدست می اورد.او پول زیادی از دست نمی دهد)


3-درست مشابه تمرین قبل می خواهیم بعضی از تریدها را در گذشته جایی که موفق بودیم تصور کنیم
امید وارانه می توانید بعضی از تریدها را به یاد بیاورید همانجا که شما دستور توقف و قفل کردن سودی را تعقیب می کردید و همینطور به انجامش موفق بودید جزییات ان تریدها را بیاد بیاورید ( هر چقدر که ممکن باشد) و همینطور احساسات قهرمانانه ایرا که داشتید تکرار کنید. ان تریدهایی که در ذهنتان تشخیص می دهید برگردانید که با میل خود و با مراقبت از خود و ترید سوده خود عمل می کردید

4-اگر شما نمی توانید تریدی را که دستور توقف ان را تعقیب می کردید به یاد بیاورید یا اگر هیچ ترید مشابه این را نداشتید بنابراین نیاز دارید انها را بسازید بکارگیری بسیاری از جزییات را در حد امکان بیاد بیاورید و درک کنید چطور احساس می کردید اگر با میل خود و تریدهای موفق موجود را عمل می کردید این کار به شما کمک خواهد کرد تا در ابتدا شما بتوانید کمی احساس دلگرمی کنیدتوسط یاداوردی لحظه ای که شما در زمانش دلگرم بودید ( حتی اگر ربطی به ترید کردن نداشته باشد)


5-صحنه بعد شما می خواهید در چشم عقلتان ببینید که شما تریدی را کسب می کنید که در ان یک فرصت خوب دارید اسانتر است که شما دوباره بتوانید یک ترید پیشین را بیاد بیاورید(پس اگر ان یک موقعیت واقعی بود ساده تر است که بیاد اورده و جزییات را ببینید)اما شما همیشه می توانیداگر یک موقعیت واقعی نداشتید یک موقعیت متصور شده را استفاده کنیدبه خود بنگرید در حالی که تریدی را با گذاشتن یک دستور و دستور توقف مراقبتان انجام می دهید(شما باید همیشه دستورات توقف را به نظر من بکار ببرید)دوباره با جزییات خود را درحالی بنگرید که مشغول دیدن بازار هستید کاری که رایانه انجام میدهد شبیه چیست؟ چگونه موس را در دست خود حس می کنید ؟ همینطور اطرافتان چیست؟ یک تلفن . صفحه کلید چاپگر .هارد و غیره .... جزییات را ببینید

6- چیزی که بعدا میخواهیم در این فیلم کوتاه ببینیم شروع بازار است در هر چه از مسیرمان
هرچند که ان اتفاقی است . ما نقطه ای را در جایی برمی داریم که بازار باید حرکت کند و سپس ما حد توقفمان را به منظور یر به یر شدن تعقیب می کنیم


7-هنگامی که شما حد توقف خود را برای یر به یر شدن تعقیب می کنید مطمین میشوید که در چشم عقلتان می بینید هر چیزی را که شما می خواهید انجام دهید
با تعقیب حد توقف خود به خود نگاه کنید که دستور توقفتان را درخواست می کنید یا جایگزین یا لغو می کنید
خود را واضح ببینید که قیمت قبلی حد توقفتان را جایگزین می کنید و قیمت جدید را می نویسید


8-اگر شما با رایانه ترید میکنید پس خود را درحالی که کلیدها را برای حرکت حد توقف خود برای یر به یر کردن لمس می کنید ببینید
بخود بنگرید درحالتی که کلید صحیح را برای فرستاندن یک دستور میزنید
مشابه هر انچه در زندگی واقعی می خواهید انجام دهید در ذهنتان انجام دهید


9-حالا بروید سراغ صحنه بعدی در تاتر ذهنتان .حالا می خواهیم ببینیم که بازار د ر مسیر ما حرکت را ادامه می دهد
اجاده دهید بگوییم به منظور جهت گفتگوها که بازار 800$ حالا مطابق میل شما حرکت کرده است. حالا در چشم عقلتان بنگرید که بازار 800$ مسیر شما را روی نمودار طی میکندشما نمی خواهیدبازار تمام راه را برگشته و سودتان را دور بریزد بنا براین
شما نیاز دارید که حد توقفتان را برای قفل کردن در مقداری سود تعقیب کنید


10-بخود بنگرید کهمشغول تعقیب برای قفل کردن نیمی از سودتان هستید تصور کنید در حالی که دوباره تلفن را برای لغو- یا جایگزینی دستورتان بر میدارید
تصور کنید در حال جایگزین کردن قیمت قبلی با نوشتن قیمت ان هستید . ایا رقم سفارش جدید وجود داشت؟؟
متصورانه ان را نیز بنویسید



11-حالا ببینید که بازار برگشته و دستور توقفتان را می زند بخود بنگرید در حالی که سود خوبی میگیرید چون با میلتان عمل کردید.احساسات پیروزمندانه ان را درک کنید و امادگی برای رفتن به ترید بعدی را کسب کنید


یکی از چیزهای مهمی که شما می توانید در موردش فکر کنید (وعادات فکر کردن را در مورش بدست اورید) ترید پیشین هست که حالا رو شده است موضوع این نیست که بعدا چه اتفاقی می افتد
ان ترید حالا رو شده و حالا زمان ان رسیده که ان را فراموش کنید و بروید سراغ ترید بعدی
بسیاری از افراد یطور متفاوتی درگیر این ایده هستند که یا این کار را می کردند یا ان را . در پایان این تمرین واقعی شما باید بخود بنگرید برای اینکه بدون تاثیر ترید اخر را فراموش کمی کنید ( هیچ مساله ای اتفاق نیافتاده) و برید سراغ ترید بعدی .
تمرید بعدی بشما کمک خواهد نمود تا تریدهای قبلی خود را فراموش کنید
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
پاسخ


پاسخ سریع
پیام:
Remove Text Formatting
Bold
Italic
Underline

Insert Image
Wrap [QUOTE] tags around selected text
 
Check Spelling
Decrease Size
Increase Size
گزینه ها

کاربرانی که در حال مطالعه این موضوع هستند: 1 (1 عضو و 0 مهمان)
yones

قوانین ارسال
موضوع جدید ارسال کنید
پاسخ ارسال کنید
فایل پیوست ضمیمه کنید
پیام خود را ویرایش کنید

vB code فعال
Smilies فعال
[IMG] فعال
HTML غیرفعال






مراجعه سریع

محل تبلیغات

ساعت: 17:38 بوقت GMT +3


Powered by: vBulletin Version 3.6.8
Copyright © 2000-2006 Jelsoft Enterprises Ltd.

vBFarsi Language Pack Version 2.1.1