Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران

برگشت   Fxwiner | انجمن برترین های فارکس ایران > آموزش فارکس > آموزش متوسطه > مباحث روان شناسی و کنترل احساسات
yones خوش آمدید
آخرین بازدید شما: دیروز
پیام خصوصی: 0 نخوانده ، 0 مجموع

اطلاعیه
کلیه کاربران عزیزی که به هنگام وارد کردن کدکاربری و رمز عبور خود با خطای عدم دسترسی مواجه می شوند می توانند با مراجعه به این قسمت نسبت به دریافت رمزعبور جدید اقدام نمایند

مباحث روان شناسی و کنترل احساسات مباحث و توصیه های کنترل احساسات

پاسخ
امکانات جستجوی این موضوع رتبه بندی حالات نمایش
Old 21st December 2006, 09:29   #11
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل چهاردهم

بزرگترین اشتباهی که ممکن است انجام دهید

این اتفاقی که می خواهم شرح بدهم را اینقدر دیده ام که تعدادش را یادم نمی آید. راستش را بخواهید این اتفاق احتمالا برای همه معامله گرها در یک مقطع زمانی رخ داده و متاسفانه برای بسیاری شروع پایان دوران معامله کردن بوده است.
همانطور که همه ما می دانیم برای این که در معامله کردن موفق باشیم باید یک سری از قوانین را هر روز و برای هر معامله اجرا کنیم. این قوانین بسیار مهم هستند به خاطر اینکه به معامله کردن ما ساختار می دهند و به ما کمک می کنند که چه کارهایی باید بکنیم و از آن مهمترچه کارهایی را نباید انجام دهیم.
اگرشما قوانین معامله محکم و خوبی دارید و آنها را همواره اجرامی کنید، کسب سود و جلوگیری از ضرر زیاد یک هدف قابل دسترس برای شما خواهد بود. اما ازطرف دیگر، اگر قوانین خود را رعایت نکنید میزان ضررهای شما افزایش می یابد و این جایی است که اشتباه بزرگ ظاهرمی شود. من این اشتباه را دربسیاری از معامله گران دیده ام.
اگر شما قوانین خودتان را اجرا نکنید و معامله شما با سود خاتمه یابد به احتمال بالا در هنگام بستن معامله یک نفس راحت می کشید. اما در حقیقت نباید آسوده باشید! شما ممکن است اشتباهی انجام داده باشید که زودتر از هراشتباه دیگری به شکستتان منجرشود!
اگراین معامله ( که شما از قوانین خود سرپیچی کردید) با سود بسته شود، احتمال اینکه شما در معامله بعدی هم قوانین خود را اجرا نکنید افزایش می یابد که بازهم تاکید می کنم که بزرگترین اشتباهی است که ممکن است انجام بدهید. این مساله به حساب شما بیشتراز هر اشتباه دیگر ضربه خواهد زد.
بدترین چیزاین است که بسیار وسوسه انگیزاست که ازقوانین خود " فقط این یک دفعه " عدول کنید. اما باید به یاد داشته باشید چیزی به نام " فقط این یک دفعه " وجود ندارد! شما باید قوانین خود را همیشه و بدون استثنا اجرا کنید.
همانطور که قبلا گفتم من این مساله را بارها دیده ام که برای معامله گران اتفاق افتاده است. به عنوان مثال ، به یاد می آورم معامله گری که از معامله بر روی S&P Futures روزی 500 تا 1000 دلار درآمد داشت. او تا زمانی که به این هدف سعی می کرد دست پیدا بکند وضع خوبی داشت، اما حریص شد و دنبال راهی گشت که بتواند سود بیشتری کسب کند ( من واقعا نمی دانم سود 500 تا 1000 دلاری چه ایرادی داشت ) . او به این نتیجه رسید که قوانین او بسیار محدود کننده اند و باعث می شوند او بسیاری از موقعیتهای سودآور را از دست بدهد. بنابراین ازآنجاییکه وضعش خیلی خوب بود تصمیم گرفت تا قوانینش را راحتتربگیرد تا در معامله های بیشتری در طول روز وارد شده و سود بیشتری کسب کند.
او از قوانینش دو روز سرپیچی کرد و ریسک زیادتری از چیزی که باید قبول می کرد، پذیرفت. اما از آنجاییکه الان روزی به طور متوسط 0 دلار درمی آورد اهمیتی نداد. عدم پیروی ازقوانین باعث شده بود که سود بیشتری بکند. اما فکرکنم میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی افتاد.
در طول ماه بعد، او همه چیزهایی که درچهارماه گذشته به دست آورده بود از دست داد ( حدود 60000 دلار) و دیگرنمی توانست به هدف 000دلار که میخواست در پایان سال به آن برسد، دست یابد. این مساله به خاطراین اتفاق نیفتاد که او قوانین خود را اجرا نکرد. بلکه به دلیل این بود که بار اولی که از قوانین سرپیچی کرد با موفقیت همراه شد و این مساله به او اعتماد به نفس داد تا از قوانین خود تبعیت نکند.
مطمئن هستم شما هم به یاد می آورید زمانی را که تصمیم گرفتید از قوانین خود " همین یک بار " عدول کنید. نمی توانم به شما هشدار بدهم که این مساله تا چه حدی می تواند خطرناک باشد مخصوصا وقتی که آن معامله با موفقیت همراه می شود. سود کردن دراین معامله می تواند پرهزینه ترین سودی باشد که در طول زندگیتان کسب می کنید. این مساله می تواند به آسانی باعث شود تا درمعامله بعدی قوانین خود راکنار بگذارید.
این مساله همیشه وسوسه انگیز است اما مقاومت در برابر این وسوسه می تواند سود آوری بسیار بیشتری برای شما به همراه داشته باشد.
تبعیت مداوم از قوانین تنها راه یک معامله گر موفق است. اگرتصمیم بگیرید که همین یک بار از قوانین خود سرپیچی کنید مدت زیادی طول نمی کشد که شما هم از جمله 80 تا 90 درصد معامله گرانی خواهید شد که در حال ضرر کردن هستند. پس همواره قوانین خود را اجرا کنید و اجازه ندهید تا "همین یک بار" وجود داشته باشد.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
Old 21st December 2006, 09:29   #12
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 11

برنده و بازنده فعال بودن

عده اي تصور مي کنند تريد کردن مانند قمار است. در صورتي که چنين نيست. در قماربازي شما نمي توانيد جلوي باخت خود را بگيريد . اگر بعد از يک بازي, شرط بندي ديگري نکنيد شما چيزي از دست نخواهيد داد. همينطور راهي براي اينکه برنده شويد وجود ندارد. اما در اين حالت ( اگر شرط بندي ديگري نکنيد ) ريسکي هم متوجه شما نخواهد بود.

بديهي است تريد کردن بسيار متفاوت است. شما در تريد بايستي تلاش کنيد تا جلوي ضررتان را بگيريد. اگر کاري نکنيد اين امکان وجود دارد که سرمايه شما از دست برود و اگر همچنان کاري نکنيد نمي توانيد جلوي ضررهايتان را بگيريد. ( اگرچه در آن حال بروکر شما مايل است شما را از بازار خارج کند )

در قماربازي شما دقيقا مي دانيد ريسکتان چيست و بازي همواه قبل از اينکه بازي بعدي آغاز شود بايان مي يابد.اما در تريد کردن شما دقيقا نمي دانيد چقدر ريسک متوجتان است. ( شما ممکن است در اين مورد ايده اي داشته باشيد اما همواره امکان خطا وجود دارد ) اما تفاوت عمده ميان تريد و بازي شانسي آنستکه مادامي که بازار ادامه دارد تريد هم ادامه دارد.

يک مثال خوب در مورد برنده و بازنده فعال مي تواند مثال شخصي باشد که مشغول بازي بلک جک در يک کازينو است . شما بايستي با هوشياري انتخاب کنيد تا بازي کنيد و روي پولتان ريسک مي کنيد. و هنگامي که بازي پايان يافت قوانين بازي کاري مي کنند تا شما به بازنده فعالي تبديل شويد. اگر شما بخواهيد مجددا با پولتان ريسک نماييد شما بايستي مجددا شرط بندي کنيد. بدون شرط بندي مجدد شما نمي توانيد مجددا بازنده باشيد! شما بايستي فعالانه براي باختن تلاش کنيد و کاري نکنيد تا باختنتان متوقف شود. دقيقا برعکس تريد کردن.

براي همين است که در تريد کردن برنده و بازنده فعالي بودن اينقدر مهم است. اما براي اينکه رويداد هيچگاه پايان نمي يابد برنده و بازنده فعالي بودن آسان نيست. همواره ممکن است در حالي که در حال تريد هستيد بازار بازگشتي داشته باشد. ( مقدار آن مهم نيست ) لازم نيست مصرانه براي بازگشت ضررهايتان اقدام نماييد. شما بايستي بسادگي با تريد بمانيد و به بازار اجازه دهيد به راهش برود و ضرر را به شما برگرداند.

بخاطر همين واقعيت همواره وسوسه ثابتي براي عدم نبستن ضررها وجود دارد. براي خيلي از تريدر ها اين کار دردناک است. بنابراين بسياري براي پرهيز از اين درد بازنده فعال بودن را از دست مي دهند . آنها فکر مي کنند تريد موفقي هستند چون تا کنون سود کرده اند. يا ما صرفا به دلايلي که پوزيشنمان را تاييد مي کند نگاه مي کنيم و کليه دلايل مخالف آن رد مي کنيم. اينها همان ويژگيهاي بديهي است که کسي که بازنده و برنده فعال نيست دارد.
اما برنده وبازنده فعال بودن نتها راه موفقيت است. مجددا ناکيد مي کنم وسوسه متوقف نکردن ضرر همواره وجود دارد. اما اين موضوع نبايستي باعث آشفتگي شما شود. يک تريد موفق مي داند که بستن سريع يک ضرر بهتر از بستن آن با ضرر بيشتر يا مديريت نشده است. اين تنها راه است!
يکبار شخصي به من گفت : « براي کسب در آمد در تريدينک شما نمي توانيد روي دستهايتان بشينيد! » اصولا اين بدين معني است که شما بايستي براي موفقيت خود را در جريان برد و باخت قرار دهيد. به بيان ديگر راه کسب درآمد از تريدنگ تنها عمل به بهترين علاقه شما نيست اما در حقيقت عمل و انجام کارها در راستاي کمک به تريدينگ شماست. اين بدين معني است که هنگامي که تريدي در جهت مخالف شما حرکت مي کند شما واقعا نمي توانيد روي دستهايتان بنشينيد و هيچ کاري نکنيد . شما بايستي جلوي ضرر را بگيريد بجاي اينکه منتظر بازگشت بازار باشيد.

و هنگامي که تريد در جهت دلخواهتان است شمابايستي طوري عمل نماييد که برنده فعالي باشيد. حد ضرر پشت سر سودتان حرکت دهيد تا از سودتان حفاظت نماييد. هنگامي که به هدف مي رسيد هدفتان را ببنديد بجاي اينکه بدنبال رفتن به خانه باشيد يا ... يا ... . اينها تمام چيزهايي است که براي برنده وبازنده فعال بودن بايستي بدانيد .« روي دستهاي خود نشينيد »
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:30   #13
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 8

استفاده از Stop Order


بر این عقیده ام که هر معامله گری ِِ بدون توجه به این که چقدر منضبط و منظم است ِ باید از stop order استفاده کند. در تمام سالهائی که من مشغول به کار بودم ِ هیچ معامله گری حرفه ای را ندیدم که از
stop order استفاده نکند. stop order بدون شک به شما در عمل کردن به صلاح و سود خود کمک
می کند.
همیشه قبل از این که در موقعیت شروع معامله ای قرار گیرم ِ مطمئن می شوم که برای حفاظت از خود ِ stop order را اماده دارم.همچنین به تمامی معامله گران نیز توصیه می کنم برای محافظت از خود و معاملاتشان از stop order استفاده کنند. بارها اتفاق افتاده است که معامله گران ِ به دلیل استفاده نکردن از stop order بین 20 تا 25 درصد از سرمایه خود را از دست داده اند .
هرچه بیشتر معامله کنید ِ بیشتر متوجه می شوید که انضباط احساسی ِ چه نقشی در معاملات شما بازی می کند. همانگونه که قبلا گفتم ِ به صلاح خود عمل کردن بیشتر از سیستمها و روشهای تکنیکی در موفقیت شما موثر است و همین امر نیز در مورد استفاده از stop order صادق است.
برای من بسیار تعجب اور است وقتی می شنوم مردم می گویند : " من از stop order متنفرم ."
stop orderها بهترین دوستان معامله گران هستند . همانطور که قبلا در مورد ان صحبت کردیم ِ محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن تنها راه سود کردن است.
استفاده از stop order برای محافظت از معاملات ِ به شما اجازه می دهد در مورد معاملاتتان کمتر در گیر احساسات شوید. و همانگونه که می دانیم هرچه به احساساتتان بیشتر اجازه دهید تا در کارهای شما مداخله کنند ِ کمتر سود خواهید کرد .
بعضی از افراد در هنگام معامله اشتیاقی به استفاده از stop order ندارند . به دلایلی انها درگیر این تفکر می شوند که می توانند خود را به سرعت با بازار مطابقت دهند و از بازار عقب نیافتند. و این مسئله گاهی اوفات اتفاق می افتد.
برای افرادی که سعی می کنند خود کنترل اوضاع را بدست بگیرند ( بدین معنی که بدون داشتن stop order و فقط با یک تلفن سعی می کنند از بازار خارج شوند.) ِ مشکل زمانی پیش می اید که کنترل اوضاع را در بازار از دست بدهند . عموما این افراد در مورد قدم بعدی که باید بردارند ِ دچار مشکل هستند. و متاسفانه این مسئله برای انها گران تمام می شود زیرا دیگر به صلاح خود عمل نمی کنند. انها به یک معامله زیانده اجازه می دهند که تبدیل به یک معامله بزرگ زیانده شود.
مهمترین دلیلی که افراد نمی خواهند و یا دوست ندارند از stop order استفاده کنند ِ این است که نمی خواهند و یا دوست ندارند قبول کنند در مورد پیش بینی انچه بازار انجام خواهد داد ِ اشتباه کرده اند.این مسئله بدترین ویژگی شما به عنوان یک معامله گر خواهد بود.هیچ اشکالی ندارد که انسان یک معامله زیانده ولی قابل کنترل داشته باشد . مشکل زمانی است که معاملات زیانده شما غیرقابل کنترل و یا غیرقابل مدیریت باشند.این مسئله می تواند به اسانی اتفاق بیافتد. زیرا شما به خاطر عدم استفاده از یک stop order ِ ریسک بالائی را در مورد یک معامله خاص قبول کرده اید.
فکر می کنم این افراد احساس می کنند اگر از بازار خارج نشوند ( با عدم استفاده از stop order) ِ دچار ضرر نمی شوند زیرا بازار همواره می تواند به حالت قبلی خود باز گردد. این تفکر برای بعضی بسیار جذاب است زیرا چنین چیزی عملا می تواند رخ دهد. بازار میتواند بدون توجه به این که چه مفدار از محدوده مورد علاقه شما دور بوده ِ دوباره به همانجا بازگردد.ولی من به شما می گویم که نتیجه کار شما قرار گرفتن در یک موقعیت فاجعه بار است. اگر می خواهید به صلاح خود کار کنید ِ نباید خود را در چنین موقعیتی قرار دهید.
امکان اتفاق چنین چیزی نیز بسیار زیاد است ِ من با افرادی صحبت کرده ام که بر روی ریسکی واحدی در بازار S&P برنامه ریزی کرده بودند. ولی به دلیل عدم استفاده از stop order ِ نتیجه معامله ای بین 600 تا 800 واحد ضرر بر خلاف انتظارشان بود و انها در انتظار بازگشت دوباره بازار دعا می کنند. امیدوار بودن و دعا کردن به تنهائی ِ به صلاح شما نیست . من این را تضمین می کنم.!
تنها راهی که برای موفق بودن در معامله می شناسم ِ استفاده از stop order بوده تا کارگزاران بتوانند هنگامی که اشتباهی کرده اید ِ شما را از بازار خارج کنند. دوباره تکرار می کنم معاملات زیانده کوچک و قابل کنترل ِ هیچ اشکالی ندارد انها بخشی از امور روزانه هر معامله گر موفقی هستند. اگر بر این تصورید که می توانید از انها دوری کنید در اشتباهید و اگر فکر می کنید با عدم استفاده از stop order مي توانيد از انها اجتناب کنید ِ به نظر من بهتر است پول خود را نگه داشته و اصلا معامله نکنید. البته این نظر من است ولی من در این کار تجربه کافی دارم و بسیاری از معامله گران رادیده ام که سعی بر انجام معامله بدون استفاده از stop order را داشته اند.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:30   #14
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

ردیابی stop order

راه دیگری که شما باید با استفاده از ان به صلاح خود عمل کنید ِ ردیابی stop order هایتان برای تثبیت سود بدست امده در معامله می باشد . راههای بسیاری وجود دارند که با استفاده از انها می توانید در هنگام حرکت بازار در جهت مورد علاقه تان ِ stop order ها را ردیابی کنید . ولی ما همه موارد را بررسی نمی کنیم . مهمترین چیزی که شما باید درک کنید ِ علت اهمیت ردیابی stop order ها است.
هنگامی که از سود شما در معاملات کاسته می شود ِ نیاز خواهید داشت که stop order هایتان را ِ در ابتدا برای این که در معامله سربه سر شوید ِ تنظیم کنید و سپس امیدوارانه برای کسب یک حداقل سود در معامله تلاش کنید. این وظیفه بسیار مهمی است . بدون انجام دادن این کار (بدون توجه به نوع معامله ) موفق نخواهید بود .
بمحض این که من متوجه کاهش در سود یک معامله می شوم ِ stop order ام را برای سربه سر شدن تنظیم می کنم. به بیان دیگر اگر در یك معامله در بازار S&P چند صد دلاری سود کرده باشم ِ در این موقعیت stop order ام را با قیمت خریدم( به منظور سر به سر شدن ) تنظیم می کنم .بنابراین اگر بازار برگردد و سود من را از بین ببرد ِ من زیان نخواهم کرد.ولی اگر من stop order خود را برای سر به سر شدن تنظیم نکرده بودم ِ بازار نه تنها سود کوچک من را از بین برده بود ِ بلکه می توانست نتیجه معامله من را مبدل به یک معامله زیانده کند.
یکی از چیزهائی که به سختی می توان از لحاظ احساسی با ان کنار امد ِ کم شدن سود و نهایتا زیان کردن در معامله است ِ این مسئله می تواند برای یک معامله گر حرفه ای بسیار ناامید کننده باشد و می تواند موجب شود که شدیدا درگیر احساسات شده و تصمیماتی نابخردانه بگیرید.
به همین علت است که من فکر می کنم که اجتناب از قرار گرفتن در چنین موقعیتهائی در درجه اول اولویت قرار دارد. اگر هنگامی که دچار نقصان در سود می شوید ِ بتوانید به طور منطقی به ردیابی stop order هایتان بپردازید نتایج بهتری بدست خواهید اورد و از تبدیل شدن یک معامله سود اور به یک معامله زیانده جلوگیری خواهید کرد.که این مسئله مهمترین دلیل عدم موفقیت معامله گران است.
هرگاه که من با افراد در مورد اهمیت تنظیم مقدار stop order با قیمت خرید ( برای سربه سر شدن ) صحبت می کنم ِ بعضی افراد به من می گویند : اگر به stop order شان کاری نداشتند ِ می توانستند در بازار باقی بمانند و بازار در جهت سود انها حرکت می کرد. اساسا انها این مسئله را بیان می کنند که با تنظیم stop order ِ با قیمت خرید انها از بازار خارج شده اند ولی اگر stop order خود را در حالت اولیه رها کرده بودند ِ سود می کردند.
می دانید من به انها چه جوابی داده ام ؟ خوب که چی !!! این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی در بیشتر اوقات باعث می شود که از ضرر کردن شما جلوگیری کند. و این راهی است که شما از خود به وسیله ان محافظت می کنید . در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهمتر از استفاده از شانس در معامله است.
" در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهمتر از استفاده از شانس در معامله است."
و به خاطر داشته باشید که چنین عقیده ای وقتی درست است که بازار به حرکت در جهت شما ادامه میدهد . شما باید همچنان که بازار در جهت شما حرکت می کند ِ به ردیابی stop order هایتان ادامه دهید . ( مرتبا انها را اصلاح کنید ) دوباره می گویم که افراد می ترسند که پس از خروج انها از بازار شاهد رشد ان باشند ِ این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی مهمترین مسئله این است که شما از خود در مقابل زیان محافظت کرده باشید . باید بر روی این مسئله که خود را بدور از دردسر نگه دارید تمرکز کنید ( یعنی از ضرر اجتناب کنید). اگر خود را دور از معاملات زیانده نگاه دارید ِ معاملات سود اور پدیدار خواهند شد.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:30   #15
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 9

بهره بردن از بازاری که از حرکت نمی ایستد


بازار همواره در حال حرکت است.هیچگاه از حرکت باز نمی ماند.ممکن است از سرعت حرکتش بکاهد و برای لحظه ای مکث کند ولی هرگز از حرکت و جنب و جوش باز نمی ایستد.حتی هنگامی که بازارها بسته اند قیمتها باز هم در حال حرکت وتغییرند بطوریکه ممکن است بازار در قیمتی متفاوت از قیمت بسته شدن در شب قبل گشوده شود.
سه ایده اولیه باز کردن پوزیشن ، خروج از بازار و کنار ماندن و ترید نکردن حتی بیش از پیش دشوار میشود.زیرا در واقع پایانی وجود ندارد.تنها شمایید که می توانید تصمیم به پایان دادن به آن بگیرید.
در یک معامله به سود نشسته ، شما باید تصمیم بگیرید که چه زمانی به اندازه کافی سود برده اید.بسیاری از مردم اجازه میدهند طمع بهترین فرصتها را از دستشان بگیرد.این افراد در این اندیشه باطل که هیچوقت سودی که کسب کرده اند کافی نیست گرفتار میشوند.فرضا اگر 500 دلار سود کرده باشند ناراحتند که چرا 1000 دلار به دست نیاورده اند.اگر 5000 دلار درآورده باشند آرزوی 6000 دلار میکنند.شخص زیاده خواه هیچوقت راضی نمیشود.این افراد صرفنظر از میزان سودی که در یک معامله بدست آورده اند هیچوقت سود خود را کافی نمی بینند.
در طرف مقابل – در یک معامله ضررده –شخص طماع نمیخواهد چنین معامله ای اصلا وجود داشته باشد زیرا آنرا نشانه شکست میداند.در نتیجه طوری رفتار میکند که انگار آن ترید ضررده وجود خارجی ندارد و خودش را متقاعد می کند که بازار برخواهد گشت و ترید به معامله ای سودده تبدیل خواهد شد.اتفاقی که هیچگاه نیفتاده است.این نوع خصوصیات برای یک تریدر بسیار خطرناک هستند.بی تردید این خصوصیات شما را بسیار زودتر از آنچه تصور کنید دچار ناکامی خواهد کرد.امکان موفقیت شخص زیاده خواه در این شغل وجود ندارد.
این سوال که:"چه مقدار کافی است؟" باعث میشود بسیاری از مردم با موضوعاتی که برایشان حائز اهمیت است درگیر شوند ولی این موارد نمیتوانند تاثیری روی حرکت بازار یا احتمال حرکت بازار به یک سمت خاص داشته باشند.
موارد فوق عبارتند از:
1-چرا و برای چه چیزی به پول نیاز دارم؟
2-آیا واقعا تحمل ازدست دادن این پول را دارم؟
3-چقدر به توانایی خود در ترید کردن اعنماد دارم؟
4-این پول برای من چقدر اهمیت دارد؟
مواجه شدن با این موضوعات مشکل ساز خواهد بود زیرا این موارد برروی عقاید و مشاهدات شما از بازار تاثیر نامطلوب خواهد گذاشت.اینها موضوعاتی شخصی هستند که شما در موردشان دغدغه فکری دارید و اغلب روی تصمیمهای شما در مورد بازار تاثیر میگذارند، در حالیکه نباید اینطور باشد.این موارد کمکی به اینکه بازار چقدر و به کدام جهت حرکت خواهد کرد نمیکنند.
بیایید قدری در اینمورد بیندیشیم.مثلا این موضوع که تنها 4 دلار در حساب شما باقی مانده است تاثیری روی حرکت بازار به جهتی خاص خواهد داشت؟مسلما جواب منفی است.آیا احتیاج شما به مقداری پول برای خرید تابلوی نقاشی مورد نظرتان هیچ ربطی به اینکه پوزیشنی که باز کرده اید همان مقدار پول را برای شما فراهم کند دارد؟قطعا خیر.
اما مشکل اینجاست که اغلب افراد در هنگام ترید کردن روی این عوامل هم حساب میکنند.این موارد تبدیل به عواملی برای ورود و خروج از بازار میشوند.چنانچه می بینید این عمل اشتباه بزرگی است.بازار نمیداند و برایش مهم هم نیست که شما به این پول احتیاج دارید یا خیر.دلایل تلاش شما برای پول درآوردن هم برای بازار اهمیتی ندارد.
به همین خاطر است که بسیاری از تریدرهای موفق توصیه میکنند تنها با پولی که تحمل از دست دادنش را دارید ترید کنید.بعبارت دیگر اگر به پولی که با آن ترید میکنید وابسته نباشید بهترین موقعیت را از نظر روحی و روانی خواهید داشت.در نتیجه مواجه شدن با آن موضوعاتی که بر دیدگاه شما درمورد بازار تاثیر می گذارند آسانتر خواهد بود.
اما در نقطه مقابل اگر شما با پولی که قرار است با آن بدهی تان یا شهریه تحصیل فرزندتان را بپردازید ترید کنید بدون شک موضوعات فوق بر قضاوت شما در مورد بازار تاثیر منفی خواهد گذاشت و امکان تشخیص موقعیتهای سودده را از شما سلب خواهد کرد.
دلیل اصلی باز کردن یک پوزیشن جدید اینست که شما احساس میکنید این پوزیشن پتانسیل حرکت در یک جهت مشخص را داراست و شما میتوانید از این حرکت منتفع شوید.درواقع این تنها دلیل موجه برای ورود و خروج از بازار است.وارد شدن به یک معامله جدید تنها به این دلیل که شما برای گذراندن تعطیلات نیاز به پول دارید سودی برایتان در پی نخواهد داشت.پس لطفا این نکته را بخاطر بسپارید.
"بازی" درست زمانی آغاز میشود که شما وارد بازار میشوید و زمانی پایان میابد که از بازار خارج میشوید.این موضوع برای هر فردی آزادی بی پایانی به ارمغان می آورد.شما آزادید که هر زمانی که مایل باشید در بازی شرکت کنید.
شما میتوانید به هر دلیلی که برای شما به اندازه کافی موجه بنظر میرسد وارد بازار شوید.مثلا بخاطر اینکه یک سیگنال قابل اعتنا روی چارت مشاهده کرده اید یا مثلا به این دلیل که باران شروع به باریدن کرده است!
در هر حال هیچکس جلوی شما را نخواهد گرفت.
یا مثلا همانطور که دقیقه ای پیش از آن صحبت کردیم شما میتوانید فقط به این دلیل که فکر میکنید این معامله پول کافی را فراهم خواهد نمود که شما و خانواده تان را به دنیای رویایی دیزنی بفرستد، وارد بازار شوید.هیچکس جلوی انجام چنین معامله ای را نخواهد گرفت.
واضح است که همین مساله در هنگام خروج از ترید هم پیش می آید.بازی زمانی پایان میابد که شما تصمیم به پایان آن میگیرید.بغیر از زمانی که بروکرتان به دلیل خالی شدن حسابتان پوزیشنهای باز شما را میبندد در بقیه موارد این شمایید که تصمیم میگیرید که دیگر کافی است و باید از بازار خارج شد.باز هم در اینجا آزادی عمل بی نهایتی برای هر شخصی وجود دارد.در بیشتر موارد ،بخصوص در مورد تریدرهای تازه کار چنین آزادی در زندگی روزمره قابل تصور نیست.
"مهمترین چیزی که در اینجا میتوانید بیاموزید اینست که بایستی تصمیمهای خود در بازار را فقط و فقط براساس رفتار بازار و آنچه شما در آن مشاهده میکنید بگیرید.این تنها راه موفقیت است.اگر تصمیم شما بر اساس عوامل خارجی (از قبیل نیاز شدید شما به پول ) باشد ، قضاوت شما مشوش خواهد شد.بدیهی است که در این حالت پیداکردن فرصتهای خوب بهره بردن از بازار بسیار مشکلتر خواهد بود."
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:31   #16
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

پيش زمينه هايي براي شروع


به نظر من ضروريست كه شما با بعضي از نظريه ها آشنا شده و آنها را باور كنيد. يكي از آنها اين است كه شما بايد به پيش زمينه هاي موضوع مورد مطالعه خود آگاهي پيدا كرده؛ تاريخچه و فلسفه وجودي آنرا درك كنيد. دانستن پايه ها و دلايل بوجود آورنده يك مبحث به شما كمك خواهد كرد تا كليات و جزئيات آن را راحتتر درك كرده و به درك بهتر و عميقتري از آن برسيد.

دكتر ماكسول مالتز كتابي به نام سايكو-سيبرنتيك به رشته تحرير درآورده كه نخستين چاپش در سال 1960 در معرض عموم قرار گرفت. اين كتاب فروش فوق العاده اي پيدا كرد. به روايتي اين كتاب يكي از بهترين كتابها در زمينه كمك به خود مي باشد. دكتر مالتز يكي از متخصصان سرشناس و شهير در زمينه جراحي پلاستيك و همچنين استاد دانشگاههاي نيكاراگوئه و السالوادور بود. اثرات تحقيقات و كشفيات او در زمينه روانشناسي و تصوير شخصي؛ طوريست كه همچنان هزاران هزار نفر در سرتاسر جهان را تحت تاثير قرار مي دهد. سايكو-سيبرنتيك هنوز هم يكي از ابزارهاي كارا در ارتقاي تكنيكهاي فردي و پيشرفت مي باشد. آنرا امروزه مي توان بعنوان يك كامپيوتر شخصي تعبير كرد. در واقع سايكو-سيبرنتيك معمولا بعنوان اولين و تنها علم حقيقي در ارتقاي فردي معرفي مي شود و بسياري از كارشناسان معتقدند كه آن تنها راه درست براي تغيير شخصيت است.

دكتر مالتز در زمينه جراحي پلاستيك بر روي هزاران نفر عمل جراحي انجام داد. اين عمل ها كه اكثرا بر روي صورت انجام مي شد؛ تنها در ظاهر فيزيكي افراد تغييري ايجاد نمي كرد بلكه در بسياري از افراد يك تغيير شگفت انگيز در ظاهر؛ باعث تغيير شخصيتي و رفتاري نيز مي گرديد. دكتر مالتز پي برده بود كه اين تغيير؛ نگران كننده است پس تصميم گرفت تا در حد امكان درباره اين پديده مطالعه كند. او سعي كرد تا دريابد كه اين چه چيزيست كه در طي هيجانش اين تغيير را در زندگي بيمارانش بوجود مي آورد.

مساله عجيب ديگر اينكه بعضي بيماران باوجود هيجاني كه در اثر تغيير چهره در آنها بوجود مي آمد؛ تغيير شخصيتي در آنها بوقوع نمي پيوست و از طرف ديگر بسياري از بيماران دستخوش تغييرات عمده در رفتار و ظاهر خود در كمتر از يكماه بعد از جراحي مي شدند. دكتر مالتز دوست داشت از اين كار سر در بياورد كه چرا بعضي از بيماران رفتار شخصيتي بهتري بعد از عمل از خود نشان مي دهند واما در بعضي مانند اينكه هيچ اتفاقي نيفتاده است تغييري رخ نمي دهد.

اين نكته نشاندهنده اين بود كه در واقع اين تغيير چهره نيست كه اساسا اين تغيير را بوجود مي آورد بلكه چيز ديگري وجود دارد كه با عمل جراحي صورت تحريك شده و باعث اين تغيير مي شود كه البته در بعضي ديگر اين تحريك انجام نمي شود. وقتي اين چيز ديگر در افراد پر و بال مي گيرد شخص بخودي خود عوض مي شود و اگر اين چيز ديگر فعال نشود باوجود تغيير فيزيكي ؛ اصولا شخص در خود تغييري حس نمي كند.

شخصيت نيز اصولا داراي يك ”چهره“ مي باشد. اين چهره غير فيزيكي كه در هر شخص موجود مي باشد؛ نقش كليدي را بازي مي كند كه براي تغييرات شخصيت احتياج مبرم به آن كليد حس مي شود. وقتي اين چهره داراي جراحت باشد و يا در مسير رضايت قرار نگرفته باشد و يا عبوس و گرفته باشد؛ رفتار شخص نيز از اين چهره نشات مي گيرد هرچند در ظاهر فرد، تغييري هم ايجاد شود. اگر در تغيير اين ”چهره شخصيتي“ بايدي شكل گيرد؛ و اگر رسوبات احساسات بد گذشته محكوم به زدوده شدن گردد؛ در نتيجه شخص خودش تغيير مي كند حتي بدون هيچ جراحي پلاستيكي. وقتي فرد بدنبال بازسازي اين صحنه باشد؛ پديده هاي جديدي كشف مي شوند كه خود مويد وجود حقيتي به نام ”تصوير شخصي“ است. اگر شخصيت و رفتار هر فرد را بمانند دري تصور كنيم ؛ كليد آن درب تصوير ذهني منحصر بفرد آن شخص مي باشد.

تصويري كه شما از خودتان داريد؛‌ تعيين كننده موفقيت يا عدم موفقيت شما در تريد است. بعبارت ديگر، اگر تصوير واضحي از موفقيت را در ذهن خود پرورانده باشيد؛ اينكار شما را در راه رسين به تجارت موفق با سود مستمر بسيار پيش خواهد انداخت. شما بايد ديدن اين تصويرذهني و بوضوح رساندنش را فرا بگيريد. و اين تنها راه رسيدن به موفقيت است.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:31   #17
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل بیستم

سایکو سایبرنتیک چیست و چگونه باعث ارتقا سطح معاملات و همچنین سطح زندگیتان میشود .

مقدمه :
زندگی از نقطه صفر بوسیله پی ریزی ساکوسایبرنتیک

هر علمی می تواند بعنوان وسیله تشخیص و آزمایش بکار رود . یک سیستم اثبات شده علمی می تواند برای بدست آوردن یک نتیجه درست و قابل پیش بینی استفاده شود . مثلا علم هوانوردی به ما این اجازه را می دهد که با محاسبات مختلف دریابیم که اکنون دقیقا در کجای این زمین یا در کجای فضا قرار داریم و همچنین کمک می کند که بتوانیم به درستی مقصدمان و زمان رسیدن به آن مقصد را بیابیم . علم شیمی امکان ایجاد ترکیبات و تولیدات جدید را که می تواند سلامتی ، تغذیه ، امنیت و سطوح دیگر زندگیمان را ارتقا دهد بوجود می آورد . علم باستان شناسی قادر است زندگی حیوانی را که میلیونها سال پیش می زیسته ، تنها از روی یک استخوان باز سازی کند . علوم هوانوردی و کامپیوتر امکان مانور دقیق یک فضا پیمای بدون سرنشین را میلیونها مایل دورتر از نقطه پرتاب مهیا کرده و امکان ارسال تصاویر ضبط شده از این سفر را فراهم می آورند .
بنابراین یک علم می تواند یک سیستم اطلاعاتی قابل اطمینان و صحیح برای ایجاد یک زندگی بهتر باشد .
سایکو سایبرنتیک اولین علم ترقی مسائل انسانی است .
این علم یک سیستم اطلاعاتی است که به شما اجازه خواهد داد که تغییرات قابل پیش بینی و دقیقی در طرز تفکر و احساستان که در حال حاضر دارید بوجود آورید . و همچنین شما را قادر می سازد که میزان موفقیت و لذتی را که از زندگی خواهید برد را اندازه گیری کنید . سایکو سایبرنتیک انسان را از قلمرو آرزوها و امیدواریها و تکنیکهای غیر قابل کنترل به قلمرو نتایج قابل پیش بینی و مثبت می برد .
شما هرگز آرزومندی و امیدواری صرف را در سایکو سایبرنتیک نخواهید یافت . سایکو سایبرنتیک دانشی مبتنی بر عملکرد اعصاب و مغز و ارتباط این دو برای تولید افکار ، رفتارها و حالات است . اصول پایه بکار رفته در این علم ، توسط آزمایشگاه ها و موسسات پژوهشی بسیاری در سراسر دنیا ، به دفعات تست و اثبات شده است . و همچنین تستهای موفقیت آمیز فراوانی از سوی میلیونها نفر جهت تغییر زندگیشان در مسیرهای مشخص و در طی سی سال گذشته انجام و عملکرد آن به اثبات رسیده است .
سایکو سایبرنتیک در سطوح زیر بنایی ذهن کار می کند و تغییرات ناشی از آن بر روی تمامی ارکان زندگی شخص تاثیر می گذارد . برخی از موارد اشاره شده در ذیل ، فراتر از هدف این کتاب هستند . ولی سایکو سایبرنتیک استفاده های فراوانی جهت ایجاد پیشرفت در زندگی و جدا از زمان انجام معاملات دارد . هر چه بیشتر سعی در کسب مهارت در سایکو سایبرنتیک نمایید ، انتظار بیشتری جهت موارد زیر خواهید داشت :
1- ایجاد یک تصویر ذهنی قوی و مثبت که شمای واقعی را و یا شمای بهترین را توصیف می کند .
2- تنظیم اهداف روشن و دستیابی پیش بینی شده به آنها .
3- توقف تفسیر خطاهایتان به شکست و یادگیری استفاده از خطاهایتان بعنوان راهنمایی که شما را به سمت اهدافتان می برد .
4- پر بارتر و موفق تر بودن در مسایل مالی و شغلی.
5- بخشش دیگران و همچنین خودتان و پاکسازی رنجش از ذهنتان که باعث دور شدن لذت از زندگیتان می شود .
6- یادگیری اینکه چگونه آرامش خود را بیابیم و چگونه در آرامش زندگی کنیم .
7- آموختن اینکه چگونه خشم خود را برطرف نموده و حتی یادگیری استفاده از خشم در جهت منافعمان .
8- یادگیری اینکه چگونه بصورت شفاف فکر کنیم .
9- آموختن اینکه چگونه در مورد خود و زندگیمان همواره احساس خوبی داشته باشیم .
10- بیاموزیم که چگونه با محیط اطرافمان رابطه خوبی داشته باشیم . با خانواده ، دوستان ، همکاران و از همه مهمتر با خودمان .

سایکو سایبرنتیک تمام این تغییرات را یکشبه بوجود نمی آورد . یادگیری اینکه چگونه درست فکر یا عمل کنیم و چگونه درست فکر کردن و درست عمل کردن را بصورت عادت همیشگی خود درآوریم ، مسلما نیاز به زمان دارد . ولی چیزی که اهمیت دارد این است که معمولا تجربه نتایج مثبت ، از همان ابتدای ایجاد تغییرات ، احساس خواهد شد .
سایکو سایبرنتیک بسیار ساده است . شما خواهید دید که این تکنیکها نیاز به اراده قوی و یا تلاش فراوان ندارد . روشها و تمرینات سایکو سایبرنتیک قوه خلاقه شما را در حالتی سرشار از آرامش و قدرت بکار می گیرد . این روشها بسیار ساده و در عین حال جذاب هستند و مانند هر هنر دیگری ، تنها با تمرین میسر خواهند شد .
کلمه سایبرنتیک از یک لغت یونانی آمده به معنی " سکاندار" . یعنی کسی که کار هدایت کشتی را به سمت بندرگاه بر عهده دارد . علم سایبرنتیک بر روی سیستم های هدایت اتوماتیک و ناخود آگاه کار میکند . سیستم هایی مانند آنچه موشک هدایت شونده را به سمت هدف پیش می برد و یا مانند یک کامپیوتر برای حل مسایل پیچیده و یا رباتهایی که اعمال پیچیده را بصورت اتوماتیک انجام می دهند .
ضمیر ناخود آگاه ما در حقیقت یک هدف یاب خود کار است . به عبارت دیگر یک سیستم هدایت انسان . این سیستم هدف یاب به تمامی آنچه ما انجام داده ایم ، دیده ایم ، چشیده ایم ، لبخند زده ایم ، احساس کرده ایم و یاد گرفته ایم دسترسی دارد . تمامی اینها در مغز ثبت می شود . اگر شما برای این سیستم یک هدف را مشخص کنید . او بطور اتوماتیک راهی را برای رسیدن به آن بوجود می آورد . پس رفتارهای انسانی همگی بصورت طبیعی در راستای هدف یابی است . این همان چیزی است که شخصیت فعلی ما را ساخته است . این همان سیستم هدایت کننده مرکزی است که به شما اجازه میدهد که در حالی که در حال رانندگی به طرف محل کارتان هستید ، بند کفشهایتان را ببندید و در عین حال مشغول جویدن لقمه ای که بعنوان صبحانه در دهان گذاشته اید باشید . و جالب اینکه تمام این کارها را در حالی به طور همزمان انجام می دهید که مشغول فکر کردن به کارهایی که با ید امروز انجام دهید هستید !!!
این سیستم کاملا فاقد شخصیت است !! او همان چیزی را انجام میدهد که برای آن برنامه ریزی شده است . یک ابزار فوق العاده قدرتمند که کاملا تحت فرمان ارباب خود ( شما ) است . اگر شما به او هدف مثبت و موفقیت آمیز بدهید ، او از تمام قدرت خود استفاده می کند تا شما را به آن برساند . و همین طور اگر برای او اهداف شکست و نابودی تعریف کنید تمام قدرت خود را برای نابودی شما بکار می گیرد !!

اهمیت اشتباهات
تمامی سیستمهای هدایت اتوماتیک با تصحیح دایمی خطاها یشان به سوی هدف حرکت می کنند . یک موشک هدایت شونده ، حسگرهایی دارد که خروج از مسیر درست را مشخص میکند . سپس سیستم هدایت کننده بر اساس این داده ها ، تنظیمات و تغییرات لازم را اعمال می کند . این عمل هزاران بار تا رسیدن به هدف انجام می شود . این موشک هدایت شونده برای به سمت هدف رفتن ، به این داده ها ی منفی تکیه می کند . بدون این پیامهای منفی ، موشک نمی داند در کجا قرار دارد و به کجا می رود . و در نتیجه هیچگاه به هدف نمی رسد . همین موضوع در رابطه با مکانیزم خودکار انسان نیز صادق است . جای تاسف است که بسیاری از ما ، اشتباهات را بعنوان شکست قلمداد کرده و متحمل احساس ناامیدی و دلسردی می شویم در حالیکه اشتباهاتی که می کنیم ، دقیقا اطلاعاتی هستند که مکانیزم خودکار ما برای رساندن ما به هدفمان نیاز دارد . مکانیزم خودکار شما هیچگونه قضاوتی نسبت به اشتباهات شما ندارد . او به سادگی از اطلاعات بعنوان راهنما برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند . آنچه ما " اشتباه " می نامیم ، در واقع درسی ارزشمند برای موفقیت است . یکی از بخشهای مهم سایکو سایبرنتیک یادگیری استفاده سازنده از اشتباهات و حذف احساسات منفی است که اشتباهات بوجود می آورند است.

تصویر درونی
مقصد یا هدف یک موشک هدایت شونده ، یک مختصات برنامه ریزی شده در کامپیوتر آن است . اهدافی که مکانیزم خودکار ما را برنامه ریزی می کند ، تصویر درونی، صداها و احساساتی است که توسط تصورات ما ساخته می شوند . تصویر درونی ما آن چیزی است که ما از خودمان در ذهن خود ساخته ایم . ما هیچگاه بصورت آگاهانه به این تصویر درونی توجه نمی کنیم . ولی این تصویر با جرئیات فراوان در ناخود اگاه ما قرار دارد .
این تصویر درونی اصول ما برای " آنچه من هستم " است . این تصویر بر اساس باورهای ما نسبت به خودمان بنا نهاده شده است . باورهایی که بصورت ناخودآگاه توسط تجربه های گذشته ، پیروزیها و شکستها ، موفقیت ها و عدم موفقیت ها شکل گرفته است . بخصوص بر اساس مشاهده عکس العملهای دیگران نسبت به ما ، مخصوصا در دوران کودکی.
از تمامی این اطلاعات ما ، " من چه هستم " درونی یا تصویر درونی ما شکل می گیرد . زمانی که یک ایده یا باور در باره خودمان بصورت بخشی از این تصویر درونی در می آید ، ما آنرا یک امر حتمی و درست قلمداد می کنیم . ما هیچگاه این موارد را مورد تردید و سوال قرار نمی دهیم و در نتیجه مطابق آن ( بعنوان یک رفتار صد در صد درست ) عمل می کنیم . تصویر درونی ما نحوه فکر کردن ما ، احساسات ما ، اعمال ما و حتی باور ما از توانایی هایمان را می سازد . این تصویر میزان موفقیت ، هیجان ، لذت و رضایت ما را کنترل می کند . نوع زندگی که ما داریم ، حتی نوع دنیایی که در ان زندگی می کنیم توسط این تصویر درونی مشخص می شود .
تصویر درونی توضیح می دهد که چرا تفکر مثبت صرف، اینقدر غیر قابل اعتماد است . توضیح می دهد که چرا تنها با تکیه بر عزم راسخ نمی توان با اطمینان به هدف رسید . چرا که اگر عزم راسخ و تفکر مثبت با تصویر درونی سازگار نباشد ، هیچگاه قادر به ایجاد تغییر در دنیای ما نیست .
تصویر درونی ما به صورت دائم مکانیزم خلاقیت ما را برنامه ریزی می کند . اگر تصویر درونی شما می گوید که شما فردی شکست خورده هستید ، مکانیزم خودکار شما راهی را برای رساندن شما به شکست و اثبات درستی این باور شما خواهد یافت . اگر تصویر درونی شما می گوید که شما اسیر سرنوشت هستید ، این موضوع در زندگی شما نمود خواهد یافت . از طرف دیگر اگر تصویر درونی شما این باشد که شما فردی توانمند و موفق هستید ، مکانیزم خودکار شما این نتایج را بوجود می آورد .
دانش سایکو سایبرنتیک به شما می آموزد که چگونه تغییر کنید و یک تصویر درونی قدرتمند، خونگرم ، فعال و توانمند بسازید . یک تصویر ذهنی که واقعگرا و مستدل باشد و ذهنیت قوی شما را نشان دهد. شمای واقعی را.

" تصورات " ابزار تغییر

شما تصویر درونی فعلی خود را بر اساس تصاویر و احساسات دقیق و روشنی که در هنگام رودررویی با حوادث زندگی تجربه می کنید ، می سازید . بخصوص رویدادهایی که به دوران کودکی باز می گردند .
از این به بعد ، شما از ابزارهای قدرتمند مشابهی برای ساختن نوع تصویر درونی خود که به بهترین نحو ممکن شما را توصیف کند ،استفاده می کنید . شما از تصورات خود برای ایجاد تصویرها و احساسات مربوط به موفقیت ، رضایت ، پیشرفتها و توانایی ها استفاده کرده و بوسیله این تصورات مثبت ، مکانیزم خودکار خود را از نو برنامه ریزی می کنید تا نتایجی مطابق با تصویر درونی جدید شما بوجود آورد . شما نحوه استفاده از تصورات خود را در یک مسیر قدرتمند و سرشار از آرامش و خالی از هر گونه تنش و بدون نیاز به کار سخت ، یاد می گیرید .
این فرآیند زمان می برد . همانگونه که شما تصویر درونی فعلی خود را یک شبه بدست نیاورده اید . اما به زودی برنامه جدید شروع به کار خواهد کرد .
شما خود را در حال تفکر ، احساس و عمل در راستای این تصویر موفقیت آمیز جدید خود خواهید یافت . سرانجام ، این تصویر درونی جدید بعنوان طبیعت ثانویه ، طبیعت غالب و سپس رفتار دائمی در آمده و در اغلب اوقات زندگی برای شما موفقیت ، رضایت ، روابط عالی و شادی به همراه خواهد آورد .
__________________
موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است... تصمیم گیری درست حاصل تجربه است.... و تجربه حاصل تصمیم گیری غلط است...پس از اشتباه کردن نترسید
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:31   #18
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل بيست و چهارم

بخشش

يكي از بزرگترين اشتباهاتي كه من در تريدرهاي مختلف بوفور مشاهده كردم اين مساله است كه آنها بعد از يك تريد اشتباه از بخشيدن خود طفره مي روند. و اين براي آنها سرمنشا اشتباهات بزرگ ديگري مي شود. حتما شما هم تجربه كرده ايد كه وقتي تريد اشتباهي انجام داديد؛ چقدر در جهت بازسازيتان به بخشيدن خود احساس نياز مي كنيد.

ولي مساله اين است كه اكثر افراد خود را بخاطر اشتباهي كه مرتكب شده اند مورد مواخذه قرار داده و نمي بخشند. در واقع بجاي اينكار؛ بسرعت عملي در خلاف جهت اشتباه خود انجام مي دهند. آنها خود را مورد سرزنش قرار داده و مدام فكر خود را مشغول به پيدا كردن دلايل اشتباه خود و جزئيات آن مي كنند. و اين بدترين كار ممكن بعد از مرتكب شدن اشتباه مي باشد چه در تريد و چه در مسايل ديگر.

بخشش يكي از مفاهيم كليدي در سايكو سيبرنتيك مي باشد. طبق آنچه ما در مورد عملكرد ناخودآگاه خود فرا گرفته ايم ؛ مي دانيم كه هرچه ما بيشتر روي جزئيات مسائل تمركز كنيم و تصويرش را بطور مداوم در ذهنمان بسازيم؛ باعث خواهيم شد كه اين تصوير در ذهنمان جلوه واقعي بخود بگيرد. و يا حداقل به آن اجازه داده ايم تا به حقيقت نزديك شود. پس نتيجه مي گيريم كه اگر ما مرتكب اشتباهي شديم؛ بايد آنرا فراموش كرده و كاملا خود را ببخشيم. بعبارت ديگر اگر ما خود را نبخشيده و بارها و بارها اشتباه خود را در ذهنمان زنده كنيم به نظر شما باعث چه حوادثي خواهيم شد؟

بديهي است كه ما دوباره اشتباه را تكرار خواهيم كرد. اين بدين دليل اتفاق خواهد افتاد كه در واقع ناخودآگاه ما نمي تواند بر خوب بودن ويا بد بودن اطلاعات دريافتي اش واقف شود. آن فقط و بسادگي تصوير القا شده از طرف ما را ديده و سعي بر عينيت بخشيدن به آن مي كند. پس مي بينيم كه آن فقط و فقط اقدام مي كند به بروز تصوير دريافتي خود كه البته در حد توانش هم هست . و بنظر من همه مي دانيم كه مرتكب اشتباه شدن در تريد در حد توان همه ما هست.

پس اين است دليل و استدلال اهميت مساله ”بخشيدن خود“ در زمانيكه مرتكب اشتباه شده و يا خطايي انجام داده ايم. اگر نتوانيم اينكار را انجام دهيم ما در حال دوباره زنده كردن آن اشتباه در ذهن خود بوده و اين مساله را در تريد خود نيز القا خواهيم كرد و اين سرمنشا مشكلات بزرگ ديگر مي باشد.

اگر گذشته خود را مرور كنيد مطمئنم كه به ياد خواهيد آورد كه بارها مرتكب اشتباه شده و خود را مورد سرزنش و تنبيه قرار داده ايد. نبخشيدن خود صرفنظر از درجه اهميت اشتباه؛ باعث بوجود آمدن احساسات بدتر ديگر مي شود. پشيماني؛ افسوس؛ ترديد نسبت به اعمال خود و احساس تقصير ... از تبعات نبخشيدن خود است.

شما اين مسائل را قبلا شنيده ايد. مطمئنم گفته ايد كه ضررم را فراموش كرده بفكر تريد بعدي باشم. احساسات وقتيكه در حال حاضر بكار مي روند بطور صحيح و مناسب مورد استفاده قرار مي گيرند. پس بدليل اينكه ما نمي توانيم در گذشته زندگي كنيم پس نمي توانيم عكس العملهاي احساسي نسبت به گذشته نشان دهيم.

بنا به گفته دكتر مالتز ” گذشته بسادگي مي تواند بصورت امري انجام پذيرفته؛ تمام شده و فراموش شده تلقي گرديده و دور از دسترس عكس العملهاي احساسي ما قرار گيرد. لازم نيست كه ما در جهت و يا خلاف جهت حركت اتفاق افتاده بازار در گذشته؛ پوزيشني احساسي بگيريم. مساله مهم جهت حركت كنوني بازار و هدف كنوني ما مي باشد. ما همواره احتياج داريم كه خطاهاي خود را بعنوان اشتباه قبول كنيم. بعبارت ديگر؛ ما نمي توانيم مسير رفته شده را برگرديم و تصحيح آن نيز غير ممكن است. اما محكوم كردن خود و احساس نفرت نسبت به خود بدليل آن اشتباه؛ عملي پوچ و در عين حال مهلك است.

يكي از دلايل عمده اي كه افراد را در مسير ضرر قرار مي دهد اين است كه زيانهاي بوجود آمده آنها را گيج مي كند. بعبارت ديگر؛ متقبل شدن يك و يا يكسري ضرر منجر به ايجاد اين تفكر در ما مي شود كه ما يك تريدر ناموفق هستيم.

اما مساله مهمي كه نبايد فراموش كنيم اين است كه ما معادل تريد ضرر كرده خود نيستيم. تريد ناموفق جزئي از تجارت است. ما هيچ تريدري در دنيا نداريم كه متحمل ضرر نشده باشد. راه جلوگيري از اين زيانها انجام تريدهاي كاملا موفق نيست. شما تريدر موفقي نخواهيد شد مگر اشتباهاتي مرتكب شده و زيانهاي بوجود آمده را نيز متحمل شويد. اين جزئي از فلسفه وجودي تريد است و با آموزش و تفكر است كه مي توان به بهره برداري از تريد رسيد. اما شخصيت ما توسط اين مسائل توصيف نخواهد شد.

بسياري از مشكلات ديگر نيز از اينجا سرچشمه مي گيرند. بسياري از افراد اجزه مي دهند كه تريدهاي ناموفقشان آنها را معرفي كنند. اگر آنها آزرده خاطرند و يكسري ضرر داده اند؛ شروع ميكنند به شناساندن خود بعنوان يك مالباخته. آنها مدام خود را اينگونه تصور مي كنند. و همانطور كه قبلا بحث شد اينكار منجر به بوقوع پيوستن اين مشكلات مي شود.

بخشش كامل خود؛ تنها راه گريز از اين مشكلات آزاردهنده است. شما خود ضرر و يا اشتباه نيستيد. بايد گذشته را پشت سر گذاشته و رو به جلو قدم برداريد. لجبازي با خود و غبطه فقط باعث تخريبتان مي شود. خود را ببخشيد؛ اين تنها راه موفقيت و پشت سر گذاشتن مشكلات است.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:32   #19
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل پانزدهم

تريد انتقامجويانه

منشا تريد انتقامجويانه فقط و فقط يك چيز است و آنهم چيزي نيست بجز مقصر دانستن بازار در زمانيكه ضرر مي كنيد. اجازه بدهيد اين مساله را باز كنيم البته با ديد واقعگرايانه. چه كسي مقصر ضرر و زيان شماست؟ اصلا بنظر من ”مقصر“ كلمه نابجايي است. سوال را اينگونه تصحيح مي كنيم كه چه كسي مسؤل ضرر شماست؟

البته كه جواب صحيح اين سوال كسي نمي تواند باشد بجز خود شما. بازار؛ باعث و باني ضرر شما نبوده است. پس عصباني بودن از دست بازار و بدنبال انتقامجويي بودن؛ مشكلات ما را برطرف نمي كند. و اگر شما پاسخگوي عمل خودتان هستيد؛ پس نتيجه مي گيريم كه در زمان انتقامجوييتان در واقع درصدد انتقام از عمل خود بر خواهيد آمد كه اين هيچ چيز را درست نمي كند. پس سوال اينجاست كه چرا شما بايد بدنبال انتقامجويي از خودتان باشيد؟

و اما اين دقيقا همان كاريست كه وقتي اعصابتان بدليل ضرر و زيان، بهم ريخته است با كينه توزي انجام داده و راه انتقامگيري را براي جبران مساله اي كه پيش آمده؛ بر مي گزينيد. اگر شما بهم ريخته ايد و عصباني هستيد؛ آمادگي زيادي براي انجام تريدهاي اشتباه خواهيد داشت كه اين خود راهيست براي ايجاد ضررهاي بيشتر.

بعضي افراد سردرگمند كه اين احساس انتقامجويي از كجا و چگونه در حين تريد به سراغشان مي آيد. اين بسيار ساده است. فرض كنيد در حال شرط بندي و قمار هستيد. شما فقط آن چيزي را از دست مي دهيد كه بر رويش شرطبندي كرده ايد. وقتي با پول قمار مي كنيد براحتي خود را مسؤل از دست دادن پولي كه روي ميز گذاشته ايد مي دانيد و فقط مي توانيد همان چيزي را از دست بدهيد كه ريسكش را از قبل قبول كرده ايد.

اما در تريد اين واضحا متفاوت است. وقتي شما نخواهيد و يا نتوانيد ضرر وارده را قبول كنيد؛ شما بيش از آنچه پيشبيني كرده بوديد از دست خواهيد داد. در بازار فيوچرز شما با تغيير دادن استاپ خود بيش از آنچه از قبل تعبيه كرده بوديد ضرر خواهيد كرد. در اينجا براحتي بازار را مقصر خواهيد دانست. بازار پول مرا خورد. و اين همان جاييست كه انتقامجويي از بازار در شما زاده مي شود.

اجازه بدهيد نمونه اي را بررسي كنيم. فرض كنيد كه در آخرين تريدتان 300 واحد ضرر كرده ايد. آيا در تريد بعديتان 100 واحد سود برايتان كافيست؟ شايد بازار در آن لحظه در حداكثر سود ممكن قرار گرفته باشد(100 واحد). ولي براي كسيكه تازه 300 واحد ضرر كرده است(چه بسا اين مقدار بيش از حد ريسك از پيش تعيين شده شما بوده است) 100 واحد كافي نيست چون ضررش را جبران نمي كند. و شما براي اينكه احساس رضايت پيدا كنيد بدنبال سود 300 واحدي خواهيد بود.

حال اجازه دهيد اين مساله را بصورت واقعگرايانه تحليل كنيم. آيا يك تريد بايد تعيين كننده مابقي تريدها باشد؟ بازار نمي داند و واقف نيست كه شما در تريد قبلي خود چه مقدار ضرر و يا سود كرده ايد. اين مساله نبايد بهيچوجه در تريد بعدي و يا حتي در پنجاه تريد بعدي شما تاثير گذار باشد. اين چيزيست كه شما بايد همواره و هميشه در پس ذهن خود جاي بدهيد.

يك تريد انجام شده هيچ تاثيري در تريد بعدي شما نخواهد داشت. تريد ها هيچگونه ارتباط و وابستگيي به هم ندارند. بنابراين برگشتن و فكر كردن به تريد انجام شده قبلي هيچ سودي براي شما ندارد. شما تنها مي توانيد بدنبال و بهدف سود در تريد در حال انجام خود باشيد و دوباره قابل ذكر است كه در تريد جاري شما جايي براي مشكلات قبلي وجود نخواهد داشت.

وقتي شما اقدام به بازخواني ضرر ايجادشده و برگشت به عقب مي كنيد؛ در واقع بازار را به چالش و يا به مبارزه با خود دعوت كرده ايد.و اين راهكاري بس اشتباه است. شما بايد خود را در مسير بازار قرار دهيد و نه در مقابل آن. شما نمي توانيد با بازار بجنگيد چون در اينصورت پيروز ميدان شما نخواهيد بود. شما قادر به تغيير عملكرد بازار نخواهيد بود ولي قادر به تغيير خود هستيد.

مارك داگلاس اين وضعيت را بروشني تبيين كرده است .... ” بازار نمي تواند چيزي از شما بگيرد مگر آنكه خود اجازه دهيد، وقتي شما پولي را از دست مي دهيد ويا بيشتر از حد ريسك خود متضرر مي شويد؛ شما در واقع پول خود را به تريدرهاي ديگر داده ايد. در نهايت و به هرشكل ممكن، با حس انتقامجويي، خود پديد آورنده دشمني مي شويد و آن دشمن را رودرروي خود قرار مي دهيد. اگر شما فردي هستيد كه پول خود را به بازار تقديم كرده است؛ پس شما هماني هستيد كه خود اجازه اينكار را به بازار داده ايد و مسؤليتش فقط پاي خودتان است. اگر شما از دست خود عصباني هستيد كه چرا اجازه دادم كه آخرين تريدم اينگونه شود؛ با اينكه بازار اكنون فرصتي ديگر را مقابل پاي شما قرار مي دهد ولي باز هم ارضا نمي شويد. از ديد روانشناسانه؛ شما فرصت بدست آمده جديد براي كسب سود را رد مي كنيد بدليل اينكه شما هنوز واقعيت آخرين تريد را كاملا نپذيرفته و هضم نكرده ايد. در اينصورت شما با انكار اين فرصت جديد خود را بخاطر اشتباه اخير مجازات ميكنيد. در واقع شما نه تنها به بازار برنگشته بلكه توسط حس انتقانجويي زاده شده در خود؛ اجازه مي دهيد كه افكارتان به گذشته برگشته و دوباره در همان شرايط قرار گيرد.“

بنظر من احتمالا اين وضعيت در اكثر كسانيكه در صدد انتقامجويي از بازار برآمده اند حالات ناخوشايندي ايجاد كرده است. اميدوارم اين درك در شما شكل گرفته باشد كه هر وقت حس كرديد حالت و حس انتقامجويي از بازار در شما شكل گرفته است؛ بزودي دريابيد كه در حال انجام كار بس اشتباه انتقامجويي از خود و نه از بازار هستيد.
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
Old 21st December 2006, 09:32   #20
حمیدرضا قاسمی
Administrator

تاریخ عضویت: 4th December 2006
ارسالها: 3,692
حمیدرضا قاسمی ارسال پیام توسط یاهو به
پیشفرض RE: روان شناسی Emotion Free Trading

فصل 22


مردان و زنان برای موفق بودن باید از همان ابتدا از " تصویر ذهنی" و " تمرین ذهنی" استفاده نمایند . برای مثال ، ناپلئون ، برای سالها پیش از آنکه وارد میدان نبرد گردد ، نظامی بودن را در ذهن خود تمرین می کرد . او بطور واضح و روشن خود را بصورت یک فرمانده نظامی تصور می کرد و نقشه هایی می کشید که نشان دهنده محل دقیق نبرد بود . او تمامی این کارها را با محاسبات دقیق ریاضی در ذهن خود انجام می داد .
کورا هیلتون ، مالک هتل های زنجیره ای مشهور هیلتون ، چندین سال پیش از آنکه اولین هتل خود را خریداری کند ، خود را بصورت صاحب و گرداننده هتلهای متعدد تصور می کرد . آقای هیلتون می گوید که از خیلی پیش از آنکه مبدل به یک صاحب هتل موفق شود ، خود را اینگونه تصور می کرده است .
یک مربی مشهور بسکتبال یکبار گفت : هیچ راهی برای قرار گرفتن توپ در سبد وجود ندارد مگر آنکه شما هنگام پرتاب توپ ، به روشنی در ذهنتان وارد شدن توپ رابه سبد ببینید .
من می خواهم بگویم که این موارد دقیقا در باره معاملات نیز صادق است . اگر شما در ذهنتان نتوانید خود را یک معامله گر موفق ببینید ، هرگز یک معامله گر موفق نخواهید شد . موفق ترین معامله گران ، به مدت چندین سال خود را بعنوان یک معامله گر موفق دیده اند ( و در بسیاری از موارد ، این معامله گران از خیلی وقت پیشتر از آنکه موفق باشند ، خود را اینگونه تصور کرده اند )
یک مکانیزم اتوماتیک در درون همه ما وجود دارد . دکتر مالتز به آن " مکانیزم خودکار" می گوید و ار آن بعنوان یک ماشین اتوماتیک هدف یاب نام می برد که همواره به سمت هدف خود پیش می رود . ما همگی این مکانیزم را درون خود داریم و می توانیم از آن برای رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم . این مکانیزم خودکار بسیار شبیه یک موشک هدایت شونده عمل می کند . همانند آن موشک ، این مکانیزم نیز نیاز به برنامه مناسب جهت رسیدن به هدف دارد . این برنامه از تصویر ذهنی که ما به آن می دهیم استخراج می شود . اگر ما بطور دائم به این مکانیزم خودکار تصویری شفاف و روشن از اهداف خود بدهیم ، ضمیر نا خود آگاه ما بطور اتوماتیک تمامی اجزا مورد نیاز برای رسیدن به این اهداف را فراهم می کند . از طرف دیگر ، اگر ما همواره به چیزهایی که نمی خواهیم بیندیشیم ، مکانیزم خودکار درونی ، این تصاویر را بعنوان اهداف ما تلقی کرده و ما را به سمت همان چیزی که نمی خواهیم پیش می برد . این مکانیزم خودکار کاملا اتوماتیک عمل می کند . به سادگی تصاویری را که ما در ذهنمان ساخته ایم می گیرد و سعی می کند ما را به آنها برساند . او هیچگاه به این توجه نمی کند که آیا این تصاویر خواسته واقعی ماست یا نه . او فقط به آنچه در ذهن ما ساخته می شود عکس العمل نشان می دهد .
برای مثال فرض کنید که ما نگران توانایی خود در ایراد سخنرانی در حضور یک جمع باشیم . چنانچه در ذهنمان تصویر روشنی از یک سخنرانی موفق داشته باشیم و در این تصویر ببینیم که تمامی اتفاقات در جهت هر چه بهتر انجام شدن این سخنرانی پیش می رود ، تمامی این تصورات به وقوع می پیوندد. اما چنانچه ما بطور دایم نگران تمسخر دیگران باشیم ، به طور ناخود آگاه تمامی کلمات را اشتباه ادا خواهیم کرد و در نتیجه جریان سخنرانی به بدترین وضع اجرا خواهد شد .
مکانیزم خودکار ما دقیقا آنچه را که ما در ذهن خود مرور کرده ایم به مرحله اجرا می گذارد . این دقیقا نحوه عمل مکانیزم پیروزی و شکست در درون ماست ( ما در رابطه با مکانیزم پیروزی و شکست به زودی توضیح خواهیم داد )
بایستی به این موضوع توجه داشته باشید که تصویر ذهنی شما بایستی با تواناییهای شما همخوانی داشته باشد . برای مثال ، در معاملات ، اگر شما خود را در حال کسب چند صد دلار در روز یا در هفته تجسم کنید ، احتمالابه این هدف می رسید و این تصویر موفق در ذهن شما شفافتر و روشنتر خواهد شد . اما از طرف دیگر ، اگر خود را در حال کسب پنج هزار دلار در روز تصور کنید ، صرف نظر از اینکه این تصویر چقدر شفاف و روشن است ، به احتمال زیاد این امر محقق نخواهد شد . زیرا این هدف احتمالا با سطح تواناییهای شما همخوانی ندارد .
شما می توانید هر طور که بخواهید آینده خود را به تصویر بکشید . موفق یا نا موفق. ابن موضوع کاملا تحت اختیار شماست . ولی اغلب اوقات ، مردم نمی خواهند این موضوع را تمرین کنند . آنها به تصورات خود اجازه می دهند که با تمرکز بر روی شکستهای گذشته ، پتانسیل موجود انها را از بین ببر ند .ما برگهای خاطرات زیادی را در ذهن خود بایگانی کرده ایم . اما به جای حفظ اوقات دل انگیز زندگی ، بعضی افراد فقط بر روی لحظات شکست و ناکامی تمرکز می کنند . کنترل ذهن بسیار ساده است . همه ما باید این موضوع را به خاطر بسپاریم که مغزمان نمی تواند میان تصورات و واقعیت تفاوتی قائل شود . مشروط بر اینکه این تصورات به اندازه کافی روشن و واضح باشد . یعنی اگر ما به روشنی و وضوح خود را در حال انجام عملی خاص ببینیم ، دقیقا مانند این است که آن عمل را در عالم واقع انجام داده ایم .
تمرینات ذهنی به شما کمک میکند که در زندگی واقعی خود بهتر ایفای نقش کنید . شما تمرینات خاصی را در جهت بهتر معامله کردن خواهید آموخت . این تمرینات شفاهی اگر به اندازه کافی شفاف و روشن باشند ، اغلب مانند این است که در واقعیت اتفاق افتاده است . این تمرینات به شما کمک خواهند کرد که برای وضعیتهای مختلفی که در معاملات واقعی با آنها برخورد خواهید کرد ، آماده باشید .
یک روانشناس قدرت تصویر ذهنی را بررسی کرده است . او دریافت که تمرینات ذهنی در هنگام پرتاب دارت به سمت هدف به دقت عمل پرتاب کننده افزوده است . ( لطفا به من ایراد نگیرید ، من نمی گویم که پرتاب دارت مانند معاملات در بازار است . من فقط می خواهم مثالی جهت روشن شدن تاثیر تصاویر ذهنی بزنم ). روانشناس مورد بحث صفحه هدف را جلو افراد گذاشت و از آنها خواست که تصور کنند که در حال پرتاب دارت به سمت هدف هستند . او این کار را چندین روز انجام داد و پس از ان از آنها تست عملی گرفت . او دریافت که تصاویر ذهنی ، دقت عمل آنها را در هدف گیری به طرز محسوسی بالا برده است .
گلف بازها هم این تکنیک را بکار می برند . دفعه بعد که شما در حال تماشای مسابقات گلف هستید ، توجه کنید که حرفه ای ها چگونه به توپ ضربه می زنند . آنها پیش از آنکه به توپ ضربه بزنند ، در خیال خود حالتی که اتفاق خواهد افتاد را تصور می کنند . گلف باز بزرگ ، بن هوگان ، یکبار برای مجله تایم توضیح داد که چگونه پیش از ضربه زدن به توپ ، در ذهن خود به آن ضربه می زند . او ابتدا در ذهن خود یک ضربه دقیق به توپ می زند و سپس مسیر حرکت و فرود توپ را مجسم میکند . درست به همان شکل که او می خواهد .
مثال بعدی می تواند مشت زنی به سایه باشد . بوکسورها مرتب این تکنیک رابرای پیشرفت عملکرد خود در رینگ استفاده می کنند .
شما هم می توانید این تکنیک را جهت تقویت معاملات خود بکار ببرید . می توانید مشت زنی در سایه را در وضعیت های معاملاتی که با آنها مشکل دارید بکار ببرید .
ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که آیا این واقعیت دارد کهمی توان با کنترل رفتار خود حوادث محیط را نیز به نفع خود تغییر داد ؟ البته مطمئنا ابن کار به سادگی این نیست که بگوییم " خوب ، من منبعد مسیر خود را موفقیت آمیز تصور می کنم " . مانند پیشرفت در هر کاری ، در اینجا نیز مراحلی وجود دارد که شما بایستی آموخته و بطور مستمر تمرین کنید .
تصویری که از خود دارید همچنین مشخص می کند که آیا شما می توانید در معاملات هم موفق باشید یا نه . به عبارت دیگر ، اگر شما از خود تصویری روشن و واضح به عنوان یک معامله گر موفق داشته باشید ، شمانتیجه ای بیشتر از یک معامله گر موفق بدست خواهید آورد .
شما بایستی یاد بگیرید که چگونه این تصویر را در ذهن خود بصورت شفاف و روشن ایجاد کنید .
این تنها راه رسیدن به موفقیت است .
__________________
موفقیت حاصل تصمیم گیری درست است... تصمیم گیری درست حاصل تجربه است.... و تجربه حاصل تصمیم گیری غلط است...پس از اشتباه کردن نترسید
حمیدرضا قاسمی آفلاین است Report Post   پاسخ با نقل قول نقل قول ترکیبی به این پیام پاسخ سریع
تبلیغات
محل تبلیغات
پاسخ


پاسخ سریع
پیام:
Remove Text Formatting
Bold
Italic
Underline

Insert Image
Wrap [QUOTE] tags around selected text
 
Check Spelling
Decrease Size
Increase Size
گزینه ها

کاربرانی که در حال مطالعه این موضوع هستند: 1 (1 عضو و 0 مهمان)
yones

قوانین ارسال
موضوع جدید ارسال کنید
پاسخ ارسال کنید
فایل پیوست ضمیمه کنید
پیام خود را ویرایش کنید

vB code فعال
Smilies فعال
[IMG] فعال
HTML غیرفعال






مراجعه سریع

محل تبلیغات

ساعت: 17:37 بوقت GMT +3


Powered by: vBulletin Version 3.6.8
Copyright © 2000-2006 Jelsoft Enterprises Ltd.

vBFarsi Language Pack Version 2.1.1